Thursday, July 8, 2010

Fwd: - دیدار خامنه‌ای با هنرمندان؛ تلفیق رهبری مکتب با توهم شاعری - فرج سرکوهی

دیدار خامنه‌ای با هنرمندان؛ تلفیق رهبری مکتب با توهم شاعری - فرج سرکوهی

نشست‌های آقای خامنه‌ای با کسانی که دفتر رهبری آنان را «نویسندگان، شاعران، هنرمندان» می‌خواند، چون سخنان رهبر در این دیدارها، رخدادی کلیشه‌ای است اما یکنواختی شکل و مضامین ثابت این دیدارها نه فقط از برخورد حکومت مکتبی با هنر و ادبیات، که از عوارض بالینی روان‌شناسی فردی آقای خامنه‌ای نیز خبر می‌دهند.

تمایل رهبر جمهوری اسلامی به «حذف و سانسور»، «ارشاد» و «اسلامی کردن فرهنگ»، توهم پررنگ او درباره «شاعری»، «شعرشناسی»، «احاطه بر رمان» و «تاریخ‌دانی»، علاقه آشکار رهبر به شنیدن مدح و کوشش او برای ارائه تصویر رهبری «فرزانه، شاعر، هنرشناس، ادیب و اهل کتاب» از خود، این گونه دیدارها را به رخدادی مکرر بدل کرده‌اند.

هفته گذشته نیز رهبر با شماری از کارکنان سیمای ایران دیدار و سخنان کلیشه‌ای خود را در باب اسلامی کردن هنر و ادبیات تکرار کرد و بار دیگر دستور داد که «موازین شرع مقدس در تولیدات هنری كاملاً رعایت» شده و در آثار هنری «باید با طرح نقاط مثبت و ترسیم مبارزه شخصیت‌ها با زشتی‌ها به گونه‌ای عمل كرد كه در نهایت نقاط منفی طرد و مغلوب شوند».

سانسور، حذف و مقید کردن آثار هنری و ادبی به رعایت مکتب رسمی از مؤلفه‌های سیاست‌گذاری فرهنگی در حکومتی است که تبادل فرهنگی را «تهاجم فرهنگی» می‌نامد و با نگاه امنیتی و نظامی به فرهنگ می‌نگرد اما علاقه پررنگ آقای خامنه‌ای به حضور مستقیم در عرصه فرهنگ به روان‌شناسی فردی او نیز بر می‌گردد.

انتقام شاعر ناموفق از شعر

نفی و نفرت از سر حسادت و ناکامی، که در روان‌شناسی بالینی از زیر مجموعه‌های «مکانیسم‌های جبرانی» به شمار می‌رود، از رایج‌ترین پدیده‌ها در حاشیه، و نه در متن، هنر و ادبیات است.

برخی شاعران و نویسندگان ناموفق اما متوهم کینه هنرمندان و نویسندگان موفق را به دل می‌گیرند و می‌کوشند تا با نفی شاعران و نویسندگان محبوب و مشهور از سویی و شنیدن مدح و ستایش درباره آثار خود، شکست و ناکامی خود را جبران کنند.

آقای خامنه‌ای شعر می‌سرود اما کوشش‌های او به دوران پپش از انقلاب برای راه یافتن به محافل شاعران صاحب‌نام ناکام ماند و ارتباطات شعری او به «انجمن‌های ادبی» شاعران اغلب گمنام محدود شد هرچند گردش روزگار اهرم سانسور و حذف و امکان شنیدن مدح و ستایش را به او هدیه کرد.

دخالت روزمره و مستقیم رهبر در جزئیات برنامه‌های فرهنگی کشور، دیدارهای مکرر با هنرمندان و نویسندگان وابسته به حکومت، جلسه‌های «شعرخوانی در حضور رهبر معظم»، که با ستایش از «کارشناسی، خبرگی و هنرشناسی رهبر فرزانه معطر» می‌شود، نظارت مستقیم رهبر بر وزارت ارشاد، انتشار گزارش‌هایی که در آنها شاعران باریافته به «مقام معظم رهبر فرزانه و شعرشناس» به شیوه مدیحه‌سرایان عصر غزنوی، زبان به مدح رهبر گشوده و «شاعری، شعرشناسی و دانش وسیع رهبر در ادبیات و هنر» را می‌ستایند، قدرت «مکانیسم‌های جبرانی» را در روان‌شناسی آقای خامنه‌ای نشان می‌دهند.

در سال‌های اخیر گزارش‌های گاه مضحکی درباره نشست‌های رهبر با برخی چهره‌های هنر و ادبیات دولتی و خبرهایی درباره جلسه‌های شعرخوانی در حضور آقای خامنه‌ای منتشر شده و سازندگان کیش شخصیت رهبر در دستگاه‌های تبلیغاتی می‌کوشند تا چهره «رهبر معظم و فرزانه» را با نشان هنرشناسی و شاعری نیز تزئین کنند.

شعر رهبر

آقای خامنه‌ای خطیبی برجسته است اما در زندگی‌نامه‌های رسمی او نه بر این صفت که بر «رمان‌خوانی، شعرشناسی، شعرسرایی و تاریخ‌دانی» او تأکید می‌شود.

بر اساس این متون آقای خامنه‌ای به دوران پیش از انقلاب عضو «انجمن ادبی فردوسی» بود و به «انجمن ادبی فرخ» نیز رفت و آمد داشت.

در این گونه «انجمن‌های ادبی»، که نقش و حضوری در ادبیات و هنر و رسانه‌ها نداشتند، یکی دو شاعر مقلد اسلوب‌های قدمایی و گروهی شاعران گمنام ناموفق گرد می‌آمدند و سروده‌های خود را برای هم می‌خواندند و یک دیگر را تحسین می‌کردند.

اصطلاح «شاعران انجمنی» به سرانیدگان اغلب گمنام و ناموفقی اطلاق می‌شد که از سبک و روال و مضامین و محتوای قدمای کلاسیک تقلید می‌کردند، از تحولات زبانی، محتوایی، ساختاری و فرمی شعر ایران پس از مشروطه دور و خود مخاطبان شعر خود بودند.

شعرهای منتشر شده آقای خامنه‌ای، که با تخلص «امین» سروده است، نیز به روال آن گروه از «شاعران انجمنی» نزدیک است که غزل عرفانی کلاسیک را در فرم و زبان سبک هندی بازسازی می‌کنند.

در این سروده‌ها مضامین بارها گفته شده غزل عرفانی سبک عراقی در زبان سبک هندی تکرار و با صنایع بدیعی پیش از مشروطه تزئین می‌شوند.

محسن مؤمنی شریف، از رؤسای حوزه اندیشه و هنر اسلامی،در متنی که بر اساس گفته‌های آقای خامنه‌ای تنظیم کرده است، به عضویت «سید علی» جوان در «انجمن ادبی فرودسی» اشاره کرده و می‌نویسد: «جلسات انجمن در هفته یک شب و در منزل عبدالعلی نگارنده برگزار می‌شد. شاعران این انجمن مسحور صائب تبریزی بودند و اشعار شاعران مكتب عراقی، سبک رایج روزگار، بر ایشان حلاوتی نداشت. سیدعلی آقا نیز تحت تأثیر مضمون‌پردازی‌ها و نازک‌اندیشی‌های سبک هندی قرار گرفت».

راوی پس از اشاره به دوستی خامنه‌ای با «امیری فیروزكوهی، بزرگترین شاعر این سبک در ایران» می‌گوید: «امیری فیروزكوهی همیشه از هوش آقای خامنه‌ای در دریافت پیچیدگی و ظرایف و طرائف شعر، خاصه شعر سبک هندی با تحسین تؤام با حیرت یاد می‌كرد و بارها به غلامرضا قدسی گفته بود: «ایشان بزرگترین شعرشناس ایران است.»

از اعضای «انجمن فردوسی» در  تاریخ ادبیات و حتی در نشریات ادبی محلی هیچ اثر و نام و نشانی نیست.

امیری فیروز کوهی، شاعری مقلد سبک هندی بود و هیچ یک از سروده‌های او، جز یکی دو بیت و قطعه و غزل قدمایی، با ارزش نبود و برجای نماند.

سبک عراقی پیش از ظهور صفویه به پایان عمر خود رسیده بود اما نویسنده بیوگرافی ادبی خامنه‌ای از آن چون«سبک رایج روزگار» یاد می‌کند و نشان می‌دهد که خبر تحولات شعر فارسی پس از مشروطه تا دهه ۴۰ به انجمن‌های ادبی و تا کنون به راوی نرسیده است.

گفته منقول از امیری فیروزکوهی که «سیدعلی» جوان را «بزرگترین شعرشناس ایران» می‌داند نیز به تعارفی طنزآمیز نزدیک‌تر است.

خامنه‌ای و «عالم رمان»

رهبر ایران بارها از رمان‌خوانی خود سخن گفته است. هیچ متنی در باره رمان به قلم آقای خامنه‌ای در دست نیست اما اشاره او به ترجمه فارسی کتاب «بینوایان» حد و سطح و عمق رمان‌شناسی رهبر را نشان می‌دهد.

«بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمان‌های طول تاریخ را نخوانده‌ام، اما مقدار زیادی رمان خوانده‌ام ... کمدی الهی را خوانده‌ام. امیرارسلان هم خوانده‌ام. الف لیله و هزار و یکشب را هم خوانده‌ام، وقتی نگاه می‌کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می‌بینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچ کس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده‌ام این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم».

متن فرانسوی بینوایان، و نه ترجمه نادرست فارسی آن، از شاهکارهای بزرگ ادبیات فرانسه و جهان است اما هیچ منتقدی در جهان این اثر را در زیر مجموعه بهترین رمان‌های دنیا طبقه‌بندی نکرده است.

بینوایان را آقای «حسینقلی مستعان» به فارسی برگردانده است. مستعان نویسنده پاورقی‌های عامه‌پسند پرفروش بازاری بود و بر زبان فرانسه در حد ترجمه تسلط نداشت.

به گفته همه کارشناسان ترجمه فارسی بینوایان از متن اصلی دور افتاده و مستعان شیوه و شگردهای پاورقی‌نویسی عامه‌پسند و نثر نازل خود را به ترجمه ترزیق کرده است. آقای خامنه‌ای ترجمه مستعان را از بینوایان «برترین رمان تاریخ» ارزیابی می‌کند.

«کمدی الهی» دانته، که رهبر برای نشان دادن وسعت رمان‌خوانی خود به نام آن اشاره می‌کند، رمان نیست. قصه‌های «امیر ارسلان و کتاب هزار و یک شب» نیز در ژانر رمان طبقه‌بندی نمی‌شوند.
 
برخورد خامنه‌ای با اخوان

برخورد آقای خامنه‌ای با مهدی اخوان ثالث نمونه‌ای است گویا از برخورد مکتب و قدرت با هنر و هنرمند. رهبر ایران نقل می‌کند که پس از انقلاب به اخوان تلفن کردم و گفتم «بیایید توی میدان و با شعر، با زبان، از انقلاب حمایت كنید».

اخوان با همان آزادگی، زیرکی و رندی که در او بود پاسخ می‌دهد: «ما همیشه بر سلطه بوده‌ایم نه با سلطه».

آقای خامنه‌ای باقی حکایت را نمی‌گوید اما اخوان برای من و تنی دیگر گفت که چند روز پس از رد پیشنهاد خامنه‌ای چند نفری در خیابان راه بر اخوان می‌بندند و او را به شدت کتک می‌زنند. حقوق بازنشستگی اخوان نیز قطع می‌شود و......

آقای خامنه‌ای در یکی از خطبه‌های نماز جمعه خود اخوان را «هیچ» خطاب کرد و اخوان یکی از زیباترین شعرهای زبان فارسی را با مطلع «هیچیم و چیزی کم» در پاسخ به او سرود.

با شعر اخوان نام آقای خامنه‌ای، نه به دلیل «شاعری و شعرشناسی او»، که به دلیل برخورد ناانسانی او با اخوان، در تاریخ شعر معاصر فارسی ثبت شد.



--
سبز مي مانيم، تا هميشه
هیجدهم تیر یاد آورد سالگرد حمله به کوی دانشگاه همواره زنده است