آذربایجان تعادل امنیتی رژیم را برهم زده است
امین موحدی
با سکوت آذربایجان و دیگر استانهای مرزی کشور در جریان جنبش سبز، دستگاه امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی این فرصت را یافت تا با بسیج و تمرکز امنیتی و نظامی در تهران و شهرهای دیگر نظیر شیراز و اصفهان ، آن شهرها را به دژی نظامی تبدیل کرده و با اطمینان به سرکوب مردم بپردازد .
ماهها بود که از لزوم گشایش جبههٔ جدیدی در مبارزه علیه حاکمیت سخن می رفت تا به نوعی رژیم را مجبور کند تا بخشی از نیروها و حواس نظامی ،امنیتی خود را از تهران ، متوجه نقاط دیگر گرداند .
اینک این اتفاق افتاده است آنهم در مهمترین نقطه از نظر تاثیر گذاری بر حرکتهای آزادیخواهانه مردم ایران یعنی آذربایجان.
خیزش آذربایجان به بهانه حمایت از دریاچه ارومیه ،در بهترین زمان صورت گرفته است و به نوعی رژیم را غافلگیر نموده بطوری که بنا به اخبار رسیده ، رژیم مجبور شده است تا بخش بزرگی از نیروهای امنیتی خود را به آذربایجان منتقل نماید که از این رهگذر، از شدت بار سنگین امنیتی در فضای شهر تهران کاسته شده است.
آذربایجان با خیزش خود و دادن فراخوانهای متعدد برای تداوم خیزش ،محاصره امنیتی تهران را شکسته و بهترین فرصت را برای از سر گیری اعتراضات خیابانی در تهران و شهرهایی نظیر اصفهان و شیراز فراهم آورده است .
تو گوئی تاریخ تکرار می شود و همچون زمان مشروطیت که همه جای ایران غرق سکوت شده بود و می رفت تا انقلاب مشروطیت به شکست بیانجامد ناگهان مردی بنام ستارخان از محله امیرخیزی تبریز به پا خاست و با صدور فرمان برچيدن پرچمهای تسلیم از سر در منازل ، حاکمیت وقت را وادار به تسلیم در برابر اراده ملت وصدور فرمان مشروطيت نمود.
اینک نیز مشابه چنین حرکتی صورت گرفته ، باز هم شروع حرکت از آذربایجان و اینبار از شهری به نام اورمیه، که به سرعت تمام ايران بخصوص آذربایجان را تحت تاثیر خود قرار داده است و می رود تا به جنبش آزادیخواهی مردم ایران جانی دوباره ببخشد.
آذربایجان را همواره به عنوان دیگ سنگی ایران نام می برند دیگی که دیر گرم می شود و دیر سرد، و تا کاخهای استبداد را در میان لهيب خشم خود نسوزاند آرام نمی گیرد .
رژیم که از بابت آذربایجان آسوده بود، با خیزش برق آسای آذربایجان دچار بهت و سردرگمی شدید امنیتی شده است و چاره ای جز آن ندارد که به گسیل نیرو به شهرهای آذربایجان بپردازد .
در جریان جنبش سبز این موضوع برعکس مي نمود، یعنی اینکه رژیم با آسودگی، نیروهای مستقر خود در آذربایجان را به تهران فراخوانده بود و اینک مجبور است نه تنها آن نیروها را به آذربایجان بر گرداند بلکه باید بخشی از نیروهای ثابت خود در تهران و شهرهای دیگرنظير اصفهان و شیراز را نیز برای مقابله با آذربایجان فراخواند .به یقین وسعت و تعدد شهرهای درگیر مبارزه در آذربایجان مانع از آن خواهد شد که گسیل نیرو به آذربایجان بتواند رژیم را به خواسته خود در سرکوب آذربایجان نائل کند، مضاف بر اینکه شجاعت و جسارت آذربايجانی ها، مهمترین فاکتوری است که رژیم را در سرکوب مردم آذربایجان ناکام خواهد گذاشت .
همانگونه که آذربایجان با خیزش خود محاصره امنیتی تهران را در هم شکست و تعادل امنیتی رژیم را بر هم زد، ضروری است که مردم شهرهای بزرگي نظيرتهران، شیراز، مشهد، رشت و اصفهان نیز از این فرصت استفاده کنند و همزمان با آذربایجان اعتراضات خیابانی را از سر گیرند تا از این راه علاوه بر یاری رساندن به مردم آذربایجان ، رژیم را بیش از پیش مستاًصل نمایند...
باید قدر این فرصت را دانست و از این گیجی و سر در گمی جمهوری اسلامی نهایت استفاده را نمود .تعادل امنیتی و تمرکز رژیم بر هم خورده و به یقین قادر نخواهد بود در گستره ای وسيع ،اقدام به سرکوب و قدرت نمائی نماید.
اگر هوشیارانه و هماهنگ با مبارزات مردم آذربایجان که عزمشان را برای تداوم مبارزه جزم کرده اند، عمل نماییم آنگاه روزهای پیش رو روزهایی حساس و آبستن حوادثی تعیین کننده خواهد بود که سرعت تغییرات در آن، قابل پیش بینی نیست و سریعتر از آنچه که فکر میک نیم موفق به در هم شکستن استبداد خواهیم شد .
اینک بیش از هر زمان دیگری به پیروزی نزدیکتر شده ایم.--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه