Thursday, September 30, 2010

دو اعتراف رهبر به موفقيت جنبش سبز، سيدمجتبی واحدی

دو اعتراف رهبر به موفقيت جنبش سبز، سيدمجتبی واحدی

آقای خامنه‌ای مايل است به‌صورت کامل مخالفت با احمدی‌نژاد را کنترل کرده و آن را از طريق نيروهای مورد اعتماد خود هم‌چون برادران لاريجانی، پيگيری نمايد. در اين سناريو، هرگاه فرصتی پيش بيايد رهبری هم شخصأ عملکرد دولت را زير سؤال خواهد برد. نقش‌آفرينی مستقيم رهبری در اين سناريو از چندی پيش آغاز شده است
صحبت های آقای خامنه ای در ديدار با اعضای مجلس خبرگان رانبايد يک موضع گيری تعيين کننده در کشور دانست زيرا او همه حرف ها را زد تا عصبانيت خود از اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی در جلسه روز سه شنبه مجلس خبرگان را به نمايش بگذارد . هاشمی رفسنجانی در آن جلسه ، به انتقاد از دو گروه پرداخت که يکی از آنها تحريم ها را بی اثر می شمارد و ديگری ، از وحدت سخن می گويد اما در عمل به دنبال حذف همه منتقدان ومعترضان است. مخاطب ظاهری اين سخن ، محمود احمدی نژاد بود اما از سوی ديگر ، رهبر جمهوری اسلامی نيز می توانست مخاطب اين سخنان باشد زيرا او درزمره کسانی است که از يک سو اخيرا به « رجزخوانی » در برابر تحريم ها پرداخته واز سوی ديگر ، نهادهای زير نظر او ، نقش اصلی را در سرکوب منتقدان دارند . آقای خامنه ای هيچ پاسخ منطقی نسبت به سخنان اخير رفسنجانی نداشت لذا ترجيح داد انتقاد از مسئولان نظام و افشای ضعف های آنان - که شاه بيت سخنرانی رفسنجانی در مجلس خبرگان بود - را بزرگ ترين « نماد وحدت شکنی » معرفی کند .بر همين اساس ، او در حالی که به شدت عصبانی به نظر می رسيد اظهار داشت : « به خاطر يک عملکردی در يک گوشه ای ، نبايد دولت را درچشم مردم…..» اما گويی ناگهان به ياد آورد که اولا خود او برای لجن مال کردن رئيس دولت ، چراغ سبز نشان داده و ثانيا هرگونه حمايت اختصاصی او از دولت ، مجوزی برای چماقداران احمدی نژاد خواهد بود تا دربرابر اصولگرايان حکومتی صف بندی کنند و راه را برانتقاد از احمدی نژاد ببندند. همين نگرانی باعث شد که آقای خامنه ای سخن خود را قطع و پس از لحظاتی جمله ناقص خويش را اينگونه تکميل کند که « .. مسئولين نظام را اعم از قوه مجريه يا قوه مقننه يا قوه قضائيه را نبايد در چشم مردم بی اعتبار کرد .» او در حالی بی اعتبار سازی قوای سه گانه در چشم مردم را منع کرد که چندی قبل در جمع «چماقدارانِ دانشجو نما» به حمايت از کسانی پرداخته بود که به بهانه مخالفت با دانشگاه آزاد در برابر مجلس تجمع کردند و آزادانه عليه مجلس و رئيس آن ، فحاشی کردند » (۱) همچنين چندی قبل ، او با ابراز مخالفت علنی نسبت به تصميم احمدی نژاد برای واگذاری بخشی از اختيارات وزارت خارجه به مشايی و نوچه های او ، زمينه تشديد حملات مراجع تقليد ، نمايندگان مجلس ، مداحان حکومتی و ساير تريبون داران به احمدی نژاد را فراهم کرده بود . اين واقعيات نشان می دهد که حمايت اقای خامنه ای حمايت از دولت و مسئولان در جمع اعضای مجلس خبرگان ،تنها برای پاسخگويی به اظهارات هاشمی رفسنجانی بيان شده است . آقای خامنه ای می داند حمايت خونبار او از انتصاب مجدد احمدی نژاد ، ننگی بزرگ برای امروز او فراهم نموده و چهره ای بسيار زشت از او در تاريخ به جای خواهد گذاشت . او همچنين ، يقين کرده است که تداوم مدارا با رئيس دولت کودتا، به معنای بستر سازی برای تحويل کامل حکومت به باند احمدی نژاد خواهد بود . لذا تصميم گرفته که شخصا ابتکار عمل را در دست بگيرد و احمدی نژاد را به گونه ای برسر جای خود بنشاند که اولا بخشی از رسوايی های مربوط به حمايت های سال ۸۸ از دولت کودتايی، جبران شود و ثانيا همگان در داخل و خارج کشور بدانند که اداره کننده اصلی حکومت ، رهبری است نه احمدی نژاد .

بر همين اساس، آقای خامنه ای مايل است به صورت کامل مخالفت با احمدی نژاد را کنترل کرده وآن را از طريق نيروهای مورد اعتماد خود همچون برادران لاريجانی ، پيگيری نمايد. در اين سناريو، هرگاه فرصتی پيش بيايد رهبری هم شخصا عملکرد دولت را زير سؤال خواهد برد. نقش آفرينی مستقيم رهبری در اين سناريو از چندی پيش آغاز شده است . بارزترين دليل برای اثبات اين مدعا ، دو موضع کاملا متفاوت رهبری در ديدار با کارگزاران نظام - اوايل ماه رمضان - و ديدار با اعضای هيئت وزيران در اوايل شهريور ماه امسال است . آقای خامنه ای در جمع کارگزاران نظام اظهار داشت : « من می‌بينم گاهی اوقات بی‌دليل، بی‌جهت در آمارهائی که ارائه ميشود، خدشه ميشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌های بيجا و بی‌مورد ميشود؟ آماری است يک دستگاه مسئول دارد ميدهد، حرفش مسموع است.» (۲) اما خود او در جمع اعضای هيئت وزيران ، پس از آنکه آمارهای احمدی نژاد درخصوص موفقيت دولت خود در زمينه « پيشرفت عدالت »، «اجرای برنامه پنجم » « نرخ رشد » و« تحرکات ديپلماتيک »را شنيد در پاسخ اظهار داشت :«يک معياری لازم است برای اينکه ببينيم عدالت در بخشهای مختلف - بخشهای فرهنگی، بخشهای آموزشی، بخشهای اقتصادی - مراعات شده يا نه؟ فرض کنيد در بخش آموزش و پرورش يا در بخش آموزش عالی، معيار عدالت چيست؟ چگونه عدالت تأمين ميشود؟ اين بايد مشخص شود تا بتوانيم آن معيار را در برنامه‌ريزی‌ها داخل کنيم و در مقام عمل و در مقام اجراء، به آن عدالت مورد نظر برسيم. تا ندانيم، تعريف نکنيم، نميشود.»

« آن چيزی که به عنوان نرخ رشد در برنامه يا در چشم‌انداز ديده شده، با آنچه که در واقعيت اتفاق افتاده، خيلی فاصله دارد»، «ديپلماسی فقط تحرک و رفتن و نشستن و ملاقات کردن نيست؛ اينها کالبد ديپلماسی است، اينها آن جسم ديپلماسی است - که البته خيلی هم مهم است - جسم، يک روحی دارد؛ اين را بايستی در دستگاه ديپلماسی تقويت کرد.» (۳)

در واقع آقای خامنه ای با اين موضع گيری و موضع گيری های مشابه ،اعتراف می کند که « آمارهای احمدی نژاد دروغ است اما دروغ های او را بايد رهبری افشا کند نه کسانی که از روز اول با دولت کودتا ، مخالف بوده اند. » البته آقای خامنه ای سال گذشته نيز می دانست که احمدی نژاد دروغ می گويد اما در آن زمان ، جنبش سبز هنوز وارد مبارزه علنی و افشاگری رسواکننده عليه احمدی نژاد نشده بود لذا اعتراف رهبری به بی اعتباری آمارهای احمدی نژاد، اعتراف صريح او به قدرت جنبش سبز در « انداختن نقاب از چهره پُر تزوير احمدی نژاد وحاميان او » می باشد . در اين ميان ،هاشمی رفسنجانی که از موقعيت متزلزل احمدی نژاد در ميان مردم و مسئولان با خبر است می خواهد خود را سردسته مقابله کنندگان حکومتی با دولت کودتا معرفی کند . سکوت آقای خامنه ای در برابر تشديد حملات رفسنجانی به احمدی نژاد ، می توانست اين تلقی را درجامعه ايجاد نمايد که رهبری ، تحت فشار مجلس خبرگان ناچار به کاهش حمايت از رئيس جمهور منتصب خود شده است. از سوی ديگر ، کوتاه آمدن رهبری در برابر مخالفان روز افزون احمدی نژاد ، به معنای پذيرش نقش جنبش سبز در مشروعيت زدايی يا افشای نامشروع بودن دولت کودتا بود . لذا آقای خامنه ای با تأکيد بر يک نکته خاص ، اذهان را يکسال و اندی قبل به عقب برد تا نشان دهد جنس مخالفت رفسنجانی با احمدی نژاد با نوع انتقادات رهبری از او متفاوت است . آقای خامنه ای می خواهد اين تلقی غلط را در اذهان ، تقويت نمايد که هم حمايت سال گذشته رهبری از احمدی نژاد به حق بوده وهم انتقادهای امروز رهبری از دولت ! آقای خامنه ای در ديدار با خبرگان اظهار داشت: «اينجور نباشد که دلخوری از يکنفر آدم ، ما را وادار کند عملی بکنيم ، حرفی بزنيم واقدامی بکنيم که بر خلاف مصالح کشور باشد که گاهی انسان مشاهده می کند. »(۴) اين موضع گيری ، در حقيقت ياد آوری اظهارات آقای خامنه ای در خطبه های نماز جمعه بيست و نهم خرداد هشتادو هشت - يک هفته بعد از کودتای انتخاباتی - بود که به صراحت از اختلافات و کينه قديمی رفسنجانی با احمدی نژاد سخن گفته و اظهار داشته بود که «اين اختلافات از زمان انتخابات رياست جمهوری سال هشتاد وچهار شروع شده وادامه دارد و ديدگاه رهبری به مواضع احمدی نژاد ، نزديک تر است. »(۵)

مجموعه نکات فوق ، نگارنده را قانع نمود که در سخنان اخير رهبری ، نکته جديدی وجود ندارد که موجب اميدواری کسی شود يا افرادی را نگران سازد، اما دو اعتراف صريح به قدرتمندی جنبش سبز در اظهارات آقای خامنه ای وجود داشت . نخستين اعتراف، همان است که در بخش های قبلی اين يادداشت به آن اشاره شد (اعتراف تلويحی به دروغگويی احمدی نژاد پس از موفقيت جنبش سبز در افشای مفاسد و سوء مديريت های رئيس دولت کودتا) دومين اعتراف به قدرت معترضان، در جمله ای نهفته است که آقای خامنه ای برای اثبات توانمندی نظام حکومتی خويش بيان کرد .به اين جمله او دقت کنيد : « اگر می توانستند با يک ضربت مارا به زانو درآورند ، اين همه تلاش ، لازم نبود . اين تلاش نشانه اقتدار اين طرف است »همين سخن را می توان در خصوص جنبش سبز و نحوه تعامل کودتاگران باآن تکرار کرد که « اگر حاميان دولت کودتا می توانستند با روش های معمول و کم هزينه ، جنبش سبزرا از پای در آورند به اين همه تلاش رسوا کننده واقدامات غير انسانی ، نياز نبود . » سخن آقای خامنه ای بلافاصله مرا به ياد اقدامات گسترده ای انداخت که طی پانزده ماه گذشته ، برای مقابله با جنبش مردمی ايران ، تدارک ديده شد و هنوز هم ادامه دارد ؛ اقداماتی که جز وحشت روزافزون کودتاچيان از قدرت جنبش سبز ، نامی برای آن نمی توان يافت . هريک از ايرانيان هوشمند با نگاهی گذرا به حوادث پانزده ماه گذشته می تواند نمونه هايی از رفتارهای غير اخلاقی ، بی منطق و خشن حکومت در برابر معترضان را به ياد بياورد که با توجه به اظهارات اخير آقای خامنه ای ، بايد آن را نشانه شکست ناپذيری جنبش سبز دانست. در واقع حکومت متزلزل کودتاچيان ، به خوبی درک کرده که فقط با وحشی گری هايی که امتياز آن به نام احمدی نژاد ويارانش ثبت شده و نيز با محدود سازی بی سابقه رسانه های مکتوب و مجازی ، می تواند از نمايش قدرتِ طرفداران جنبش سبز جلوگيری کند . همين تلقی درست از واقعيت های جامعه ايران ، کودتا گران را به اقداماتی وادار کرده که به نمونه هايی از آن اشاره می شود:
-استقرار مستمر دهها هزار نيروی مسلحِ وحشی در خيابان های پايتخت وباز گذاشتن دست آنها برای اِعمال انواع خشونت ها
- قطع مستمر اينترنت و فيلترينگ هزاران سايت خبری
- تلاش رسانه های حکومتی برای القای وجود اختلاف در ميان رهبران جنبش سبز
- تحت فشار قرار دادن خانواده بعضی از مخالفان سرشناس حکومت همچون شيرين عبادی برای انجام مصاحبه های غير واقعی عليه اعضای خانواده خويش
- صدور احکام بی سابقه برای زندانيان سياسی و مطبوعاتی با هدف ارعاب ساير مخالفان حکومت
- افشای عمدی جنايات حکومتی در زندانهای جمهوری اسلامی برای ايجاد وحشت در ميان خانواده ها و کنترل جوانان و نوجوانان معترض توسط خانوا ده هايشان
- اعزام قداره بندان حکومت و پشتيبانی پنج روزه از آنها برای عربده کشی و تهديد در برابر منزل کروبی
‫ـ ..….‬..
نمونه های فوق و حرکت های ديوانه وار کودتا گران نشان می دهد که « جنبش سبز زنده است » زيرا بنا بر اعتراف آقای خامنه ای « اگر می توانستند با يک ضربت مارا به زانو درآورند ، اين همه تلاش ، لازم نبود . اين تلاش نشانه اقتدار اين طرف است »
پی نويس ها
-‫-------------‬
۱ـ آقای خامنه ای درديدار روز اول شهريور ۸۹ خود با عده ای که دانشجو ناميده می شدند ، با اشاره به تجمعی که چندی قبل به بهانه مخالفت با دانشگاه آزاد در برابر مجلس برگزار شد و در آن شعارهای فروانی عليه مجلس و رئيس آن داده شد اظهارداشت:جمعيت زيادی آمدند در مقابل مجلس جمع شدند، شعارهائی هم دادند، شعارهايشان هم بد نبود
۲ـ ديدار رهبری با کارگزاران نظام بيست و هفتم مرداد ۸۹
۳ـ ديدار رهبری با اعضای هيئت دولت هشتم شهريور ۸۹





--

سبز مي مانيم، تا هميشه
بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بی‌عرضگانِ این برهه از تاریخ ما بوده‌ایم

آقای احمدی نژاد؛ خبر بدی برایت دارم! مهر رسید!
(عنوان نامه رندانی سیاسی مجید دری از اوین)