Wednesday, December 8, 2010

منتجب نیا: وضعیت به گونه‌ای شده که نمی‌شود یک مجلس فاتحه برگزار کرد

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


رسول منتجب‌نیا، پس از تأسیس حزب اعتماد ملی، قائم‌مقام دبیرکل و سخنگوی این حزب شد و رفت و آمد خبرنگاران به دفتر وی بیشتر به‌دلیل این دو عنوان بود. اما این روزها همان‌طور که منتجب‌نیا هم به آن اشاره کرده دفتر حزب پلمب شده است و حتی اجازه تخلیه اموال و تحویل ملک به صاحبش را نمی‌دهند. از این رو خبر آنلاین گفتگویی را منتجب نیا انجام داده است.

قائم مقام دبیر کل حزب اعتماد در باره شرایط کنونی فضای سیاسی کشور گفت: باید دست نیروهای بی‌تعقل و افراطی و عصبانی را از مرحله تصمیم‌گیری کوتاه کرد. تنها راه این است که عقلای قوم بنشینند و تصمیم‌ها را بگیرند. منظور من از عقلا و دلسوزان آنهایی است که عصبانی و کینه‌توز نیستند و مصالح را می‌بینند. وقتی عده‌ای خودسرانه خلافی می‌کنند و آبروی نظام را می‌برند مسئولان کار را بدتر می‌کنند و می‌گویند اینها از ما نبوده‌اند بلکه نیروهای خودسر بوده‌اند.راه منطقی و عاقلانه این نیست که برخی آقایان دنبال می‌کنند. من برای حل این مشکل یک پیشنهاد دارم. آقایان بیایند این پیشنهاد را آزمایش بکنند و اگر جواب نداد مرا مجازات بکنند.پیشنهاد من این است: بیایند بگویند شمایی که تا الآن وضع را به اینجا رسانده‌اید فعلاً دخالت نکنید، منظورم این نیست که اعدامشان بکنند فقط از مرحله تصمیم‌گیری کنار گذاشته شوند. به جای آنها عقلا بیایند.

وی افزود: وضعیت کشور ما به‌گونه‌ای رسیده است که نمی‌شود یک مجلس فاتحه برگزار کرد، چون می‌ترسند اگر یک مجلس فاتحه مؤمن یا مؤمنه‌ای را برگزار کنند یک عده بیایند شلوغ بکنند و دعوا و درگیری بشود. من امام جماعت مسجد امام جعفر صادق هستم. روز هجدهم به من زنگ زدند و گفتند که شورای تأمین استان تهران گفته که شما نباید مراسم را اجرا کنید. پرسیدم برای چه؟ گفتند ممکن است در‌گیری بشود. گفتم که دعای
جوشن کبیر که باعث درگیری نمی‌شود، قرآن سرگرفتن را همه قبول دارند. من به آنها گفتم که به شورای تأمین از طرف من بگویید که شما موظفید امنیت مردم را در مساجد تأمین بکنید. شما نگذارید فتنه‌گرها و آشوبگرها و اشرار به مساجد حمله بکنند. این بحران نیست؟ مگر بحران سیاسی و اجتماعی چیست؟ چرا وضع را به اینجا کشاندیم؟ اولین راه‌حل، کلیدواژه حل قضایا و سرآغاز حل چنین بحران‌هایی این است که دست این خودسرها و بی‌تدبیرها را از تصمیم‌گیری کوتاه کنید.

منتجب نیا خاطر نشان کرد: افراط‌گرایی در همه جریان‌ها و جناح‌ها هست اما آنهایی که اداره کشور به دست آنهاست مسئولیت بیشتری دارند. آنها مسئولند که کشور را اداره کنند و برای مردم، منتقدان، مخالفان و معترضان برنامه‌ریزی کنند. رنامه‌ریزی به این معنی نیست که بر سر هرکدامشان چوب بزنند.وقتی برنامه‌ریزان و مدیران جامعه عاجز باشند، طبیعی است که آنها هم عکس‌العمل نشان می‌دهند. آنها اعتراضشان نسبت به انتخابات بود، آن را می‌کشانند به کل نظام و ممکن است ساختارشکنی، توهین و جسارت بکنند. نتیجه افراط این می‌شود که افراد و جریانی می‌آیند و می‌گویند ما کل نظام را قبول نداریم. ؟

قائم مقام دبیر کل حزب اعتماد ملی در ارتباط با دلایل چنین اتفاق هایی توضیح داد: اگر در یک خانه پسرها با هم اختلاف داشته باشند، اگر بی‌ادبی بکنند پدر چند واکنش می‌تواند داشته باشد. می‌تواند از طریق نصیحت، موعظه، تذکر و تنبیه منطقی و نه تنبیه بدنی قضیه را مدیریت کند و کار را به جایی برساند که همان پسر احساس شرمندگی کند و بیاید عذرخواهی کند.اما یک وقت هم این پدر می‌آید خود را در برابر پسر قرار می‌دهد. پسر بی‌ادبی می‌کند و پدر هم جوابش را می‌دهد. اینجا تقابل پدر و پسر می‌شود. کار به جایی می‌رسد که این پسر می‌گوید من اصلاً پدرم را قبول ندارم. این به زیان بچه نیست بلکه به زیان پدر است. مدیران جامعه پدران جامعه‌اند. اینها باید پدری بکنند اما دیدیم که نکردند.
خودشان را آوردند در عرض منتقدان قرار دادند. هرکس هم که اعتراض کرد گفتند که اینها به ما اعتراض کرده‌اند. در حالی که اعتراض به آنها نبود. اعتراض به شورای نگهبان و وزارت کشور بود. اگر یک گروهی انتخاب می‌شدند و می‌رفتند به اعتراض‌ها گوش می‌دادند و بعد هم می‌گفتند که اعتراض شما وارد هست یا وارد نیست، آن وقت دیگر نه اعتراضات به‌وجود می‌آمد و نه بحرانی. قضیه فیصله می‌یافت و با روی خوش همه قضایا خاتمه می‌پذیرفت و به اینجا نمی‌رسید.

وی در ارتباط با وضعیت رهبران جنبش سبز نیز گفت: آقایانی که باید و می‌توانند مدیریت کنند الآن محصورند. این اشتباه است که کسانی که بین مردم موجه هستند را مورد حمله قرار می‌دهند. والله بدتر می‌شود. من نمی‌گویم که به خاطر حصر آنها مردم تحریک می‌شوند، نه. اصلاً فرض کنید با حذف آنها هیچ‌کس عکس‌العمل نشان ندهد. با این وجود وضعیت به مراتب بدتر می‌شود.اینها کسانی هستند که می‌توانند بالأخره یک مجموعه‌هایی را کنترل کنند. اینها کسانی نیستند که انقلاب و نظام را قبول نداشته باشند. باید به اینها میدان بدهند و بگذارند در چارچوب نظام اعتراض‌ها را کنترل کنند. آن وقت می‌بینند که اینها چگونه انتقاد درون‌نظامی را سامان خواهند داد.دست تندروها و افراطی‌ها را باز می‌گذارند که بروند اینها را سرکوب کنند و فکر می‌کنند با حذف اینها قضیه تمام می‌شود. واقعاً اینجوری نیست. آن وقت دیگر هیچ حد و مرزی نخواهد بود. نیروهای تندرو در جنبش سبز ممکن است قدری از این دو سه نفر شرم و حیا داشته باشند اما اگر اینها نباشند آنها دیگر هیچ حیایی نخواهند داشت و دیگر قابل کنترل نخواهند بود.


 
 

Things you can do from here: