Sunday, June 6, 2010

موقع حساس - مسعود بهنود

 موقع حساس - مسعود بهنود

ماجرای نیمه خرداد امسال هم از آن ماجراها شد که شرحش در تاریخ خواهد آمد. و این بعد از دو سه سالی است که دعوا بین ذوب شدگان ولایت حاضر با وفاداران به سنت های آیت الله خمینی درگیر است. این هم داستان کهنه ای است در دعواهای درون قافله دین، ماندن بر سر اطاعت از امام غایب بسیار شده است که با مخالفت شدید و شمشیر کشیده مقلدان امام تازه روبرو شده.

 به عنوان نشانه به عراق بنگرید که هنوز بر سر  رقابت ها و کشمکش ها خون ریخته می شود. آمریکائی های ساده در این وسط سرگردانند که نمی دانند دسته که مقلدان آقای خوئی، آقای حکیم و گروه صدر چه می خواهند و حتی گاه که در داخل یک خانواده بر سر ارث دعوا می شود، چگونه بر تمایلات دینوی خود لباس دیانت می پوشانند و چگونه مردم ساده باور را به میدان می کشانند.

 اما همین حادثه نیمه خرداد  نشان داد ایران هم از آن قاعده کلی جدا نیست و اگر  بر سر کلید حرم کربلا جان عبدالمجید خوئی و ده ها تن دیگر ریخته شد، و اگر  به انتقام آن ماجرا آقای حکیم هم در حادثه ای مهیب در نزدیک حرم امن تکه تکه و پودر شد، این حادثه در همه جا قابل تکرار است. دل سپردن به این که سپاه و اطلاعات همه جا ناظرند و حاضرند و چنین واقعه ای در ایران رخ نمی دهد چشم پوشیدن از واقعیت هاست. ورای بزرگ نمائی ها و تفاخرهای بی وجه که کار همیشگی حاکمان است باید نگریست به اطلاعاتی که از زبان سرداران و روسای امروز وزارت اطلاعات پخش می شود. بنگرید چقدر دور از واقعیت و گاهی چنان است که هیچ کودکی باور نمی کند. کدام دستگاه اطلاعاتی است که بر بنیاد اطلاعاتی چنین نادرست تصمیم درست بگیرد و اطلاعات درست به دست آورد و تصمیم گیری درست کند.

 هم از این روست که صحنه حساس است، گاه به نظر می رسد که تیغ کشی نزدیک. قمه زنان در انتظار و بی تابند. و این نه مخصوص امروز تاریخ است و نه به قم و تهران و شیراز و مشهد بسنده می کند.

 و همین حساسیت است که آقای احمدی نژاد را واداشت که از روی نوشته و کودکانه نطق کند. و همین حساسیت است که جای یک سئوال را باقی گذاشت. اگر حساسیت موقع چنین مراقبتی را طلب می کند چرا وقتی در مجمعی جهانی، مثلا سازمان ملل، آبروی مردم ایران چنان رفت که رفته است، سفارش به چنین مراقبتی نشد.

 اگر لازم است کسی که به عنوان رییس جمهوری اسلامی سخن می گوید و رفتار دارد مراقب گفته های خود باشد، که حتما باید باشد، چرا وقتی وی در جمع نمایندگان مجلس حاضر می شود چنین مراقبتی را بر خود فرض نمی داند. مگر نه که در دل اوست که مجلس اعتباری ندارد، مجلس به فرمان.

 اگر شخص باید مراقب باشد که حرکات سخیف نکند و سخن یاوه نگوید چگونه است وقتی که همین شخص با رییس جمهور روسیه چنان کوچکی می کرد و دنبال ملک عبدالله چنان حقیر می دوید، وقتی به دروغ می گفت رییس جمهور باآبروی سابق در پله های پائین الیزه ایستاده بود کسی به او نهیب نزد که مراقب گفتار خود باشد.

 ده ها و بلکه صدها نفر در همین سال ها به گناه مخالفت با قانون اساسی زندان انفرادی و آزار دیده اند، چرا وقتی کسی که به همین قانون سوگند خورده چنان روشن علیه بخش های قانون نظر می دهد و تخلفات خود را از قانون با توجیهات نظری همراه می کند کس او را به مراقبت نمی خواهد.

 اصلا چرا راه دور اگر حساسیت موقع و مقام موجب می شود که احمدی نژاد از رو بخواند چرا وقتی که با مردم ایران سخن می گوید – چه در سخنرانی ها و چه در مصاحبه های تلویزیونی چنین مراقبتی را لازم نمی داند تا چنین مجموعه بزرگی از یاوه های نظری و استنباطی در کارنامه ایرانیان ثبت نشود.

 اما از یک جهت چنین مراقبتی درست است چرا که موقع حساس است



--
سبز مي مانيم، تا هميشه
همه باید مهیای خرداد پر حادثه باشیم