Saturday, June 12, 2010

عقلانیت یک جنبش ،گفت و گو با علیرضا رجایی

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


دکترعلیرضا رجایی از فعالان ملی – مذهبی و منتخب مردم تهران در انتخابات مجلس ششم است که پس از ابطال نزدیک به هفت‌صدهزار رای از صندوق‌های آرای این حوزه انتخابی توسط شورای نگهبان، از ورود به مجلس اصلاحات باز ماند. حدادعادل به جای وی بر صندلی قرمز آن روزهای مجلس تکیه زد و چندی بعد آقای رجایی روانه زندان اوین شد.مهدی محسنی ،خبرنگار دویچه وله گفت و گویی با وی در باره ویژگی های جنبش سبز انجام داده است .

آقای رجایی، فکر می‌کنید چه عواملی موجب شد که مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال گذشته چنین واکنشی را نسبت به نتیجه‌ی اعلام‌شده از خودشان نشان دهند؟

مهم‌ترین عامل واکنش مردم، غیرمنتظره‌بودن نتیجه‌ی انتخابات بود و البته در کنار آن، عکس‌العملی که نشان داده شد نسبت به یک اعتراض طبیعی به نتیجه‌ی انتخابات که در هر کجای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد. این عکس‌العمل هم به عمق این اعتراضات دامن زد.

آنانی که در تظاهرات با سکوت حضور پیدا می‌کردند و شعارهای مسالمت‌جویانه‌ای می‌دادند و سقف پرسش‌شان این بود که «رأی من کجاست؟»، با برخورد خشونت‌آمیزی مواجه شدند که به ماجرا عمق بیشتری بخشید.

یک سال از تحولات ایران می‌گذرد و حضور مردم در خیابان‌ها. الان احساس می‌شود که جامعه آرام شده است. فکر می‌کنید همچنان مردم اراده و خواست تغییر را در خودشان حفظ کرده‌اند؟

بدون تردید بله. به خاطر اینکه منابعی که باعث اعتراض مردم نسبت به اوضاع جاری می‌شود همچنان وجود دارد. و از طرف دیگر در این یکساله‌ی اخیر درستی دید کسانی که پیش‌بینی می‌کردند اوضاع به سمت بحرانی‌ترشدن یا پیچیده‌ترشدن پیش می‌رود، تا حدی اثبات شده است.
عده‌ی زیادی از مردم که شاید به نتیجه‌گیری کلی نرسیده بودند، رفته رفته دارند به این نتیجه می‌رسند که نگاه رهبران جنبش سبز دارد صحبت‌خودش را هر روز بیشتر از گذشته بازتاب می‌دهد.

خواست عمومی بر چه بستری دنبال می‌شود، اصلاحات در ساختار و قانون؟ یا اینکه مردم در پی تغییر رژیم هستند؟

بسته به این است که حاکمیت چه پاسخی به این خواست بدهد. اگر در چارچوب و منطق نظام سیاسی موجود به این خواسته‌ها پاسخ داده شود، به نظر من خواسته‌ی مردم تأمین خواهد شد. منظورم این است که مردم منتقد و معترض یک نگاه ایدئولوژیک نسبت به مطالبات خودشان ندارند.

‌آن‌ها به دنبال یک راه حل ملی هستند برای وقایعی که دارد اتفاق می‌افتد و آن را مثبت نمی‌بینند. تا این لحظه بحث برانداز یا غیربرانداز برای این جنبش بلاموضوع است. چون حساسیتی ندارد که این مطالبات در چارچوب کدام منطق سیاسی اتفاق بیفتد، و اتفاقاً، وفاداری خودش را به بسیاری از سمبل‌ها یا به تعبیری به اسطوره‌هایی که از انقلاب اسلامی به بعد رایج شده است، این جنبش در مقاطع مختلف نشان داده است.

مخالفان جنبش سبز خیلی اصرار دارند یا نمی‌خواهند از این جنبش با این اسم نام ببرند، چون آن را ضربه‌پذیرتر می‌کند. اما هم رهبران آن و هم مردمی که بخصوص در هفت هشت ماه اول که فرصت بروز اجتماعی بیشتری داشتند، گاهی حتی به طور ناخودآگاه مراقب این وضع بودند.

البته در مقابل برخوردهای خشونت‌آمیز گاهی عکس‌العمل‌هایی انجام شد که ممکن بود که خارج از این منطق باشد. منطقی‌تر و قابل وصول‌تر این است که خود جریان حاکم به این مطالبات پاسخ دهد یا حداقل در گام اول این مطالبات را به رسمیت بشناسد و حاضر شود که با آن‌ها به گفت‌وگو بنشیند. حال این که در نتیجه‌ی این گفت‌وگو چه اتفاقی می‌افتد، این بحث بعدی است.

به نظر شما، به عنوان یک فعال سیاسی درون ایران، این جنبش اعتراضی چه نقاط ضعف مشخصی را دارد؟

در مورد نقاط ضعف یک حرکت سیاسی از دو منظر می‌شود بحث کرد. یکی ضعف‌های درونی یک جنبش است که ممکن است بر اثر تسامح یا بر اثر بی‌کفایتی اتفاق بیفتد. دیگری هم به دلیل اقتضاء وضع موجود است. یعنی می‌توانیم بگویم که سطح امکانات از این بیشتر قابل تحقق نیست.

اگر ضعفی در جنبش سبز وجود دارد، از نوع دوم است. یعنی اصولاً هر فعالیت سیاسی جدی در ایران اقتضائاتی دارد که آن را با محدودیت‌های بی‌شماری روبه‌رو می‌کند.باید گفت که ضعف‌های جنبش سبز ربطی به بی‌کفایتی یا بی‌تدبیری یا انتخاب‌های نادرست ندارد، بلکه به جهت آن چیزی است که در نتیجه‌ی موازنه‌ی قوای داخل ایران حاصل می‌شود.

و به عنوان آخرین سوال. این جنبش باید چه روشی را برای ادامه‌ی مسیر خودش در پیش بگیرد تا به موفقیت برسد؟

به نظر من همین مسیری که تا به حال بوده، مسیر درستی بوده است. یعنی مبتنی بوده بر معدل امکانات موجود و معدل نظرات موجود. اصولا اقتضائات را در نظر گرفته، سعی نکرده است که براساس آن نظر قدیمی «رد تئوری بقا»، تلاش کند که به هر قیمتی در مقابل وضع موجود، ولو به قیمت انهدام خودش بایستد.

به نظر من حرکتی است که تلاش می‌کند برای هر گامی به جلو برداشتن، زمینه‌های استواری برای جایی که هست در ابتدا فراهم کند. این مسیر کاملاً مسیر درستی است. وقتی مرحله‌ی جدیدی خودش را بروز دهد، که حتماً خواهد داد، در آن شرایط و در آن وضع خاص روش‌های جدید هم به طور طبیعی خلق می‌شود.هیچ تصور از پیش تعیین‌شده‌ای برای تحمیل کردن خودش به شرایط ندارد.
جنبش سبزعقلانی‌ترین حرکت و جنبش سیاسی تجربه‌شده در کشور است. این جنبش معدل تجارب تاریخی تلاش‌های مردم و رهبران سیاسی ایران است.


 
 

Things you can do from here: