Thursday, April 7, 2011

یکشنبه 21 فروردین، روز روزه گرفتن من و توست


یکشنبه 21 فروردین، روز روزه گرفتن من و توست

ندای سبز آزادی: فراخوان جبهه مشارکت برای برگزاری روزه سیاسی در روز یکشنبه، 21 فروردین ماه فرصت و بهانه مغتنمی است تا بار دیگر همدردی و همنوایی خودمان با زندانیان سیاسی در بند استبداد را به رخ مستبدانی بکشیم که روی تاریخ را در شقاوت و بی رحمی سیاه کرده اند.


روزه سیاسی که حزب مشارکت به بهانه اعلام همدردی با فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفی تاج زاده، از چهره های سرشناس مقاومت و پایمردی علیه کودتاگران، فراخوانش را داده است در واقع بهانه ای است برای تجدید همراهی و همدردی با تمام زندانیان گرفتار آمده در پنجه بی عدالتی و ظلم ظالمانی که دین را دست آویز مطامع منافع زود گذر دنیای کوچک خود کرده اند.


خانواده فخرالسادات محتشمی پور اعلام کرده اند که او در اعتراض به شرایط نگهداری مصطفی تاج زاده، همسرش که او نیز در زندان است، از روز دوشنبه، پانزدهم فروردین ماه برای دومین بار دست به اعتصاب غذا زده است و اینک نوبت من و توست تا با برگزاری یک روزه سیاسی و گرفتن افطارهای دسته جمعی، بار دیگر حضور سبزمان را به رخ چکمه پوشان استبداد بکشیم. که فخرالسادات تنها بهانه ای برای اعلام همدردی من و تو با نسرین و تمام مادران و خواهران و همسران دربندی است که تنها جرمشان سر خم نکردن در برابر ظالمان بوده و هست. که فخرالسادات بهانه ای است برای اعلام همدردی من و تو با میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که دربندند. بهانه ای برای همراه شدن و همگام شدن با مهدی و فاطمه کروبی که بیشتر از 20 روز است که از حال و روزشان بی خبریم.


یادمان نرود که فخرالسادات را در اسفند ماه سبز سال 1389 به زنجیر کشیدند. یادمان نرود دلاوریهای او را در تمام روزهای دشواری که همسرش مصطفی تاج زاده تنها به جرم دانستن حقیقت کودتا در اسارت استبدادیانی بود که زبانشان باطوم است و منطقشان گلوله و عدالتشان زنجیر.


می توان روزه گرفت. روزه ای در سکوت. سکوتی که رساتر از همه فریادهاست. می توان در برابر سفارتخانه های نظام نه جمهوری نه اسلامی سفره افطار گشود تا استبدادیان بدانند که فخرالسادات تنها نیست. بدانند که حضور ما تنها به خیابان نیست. می توان بهانه خشونت را از خشونت طلبان بی منطق با زبان روزه گرفت. می توان به یاد همه آنان که در بند دژخیمان سرزمین سبز مادری هستند با سکوتی سرشار از ناگفته ها صف آرایی کرد. می توان به آنان آموخت که بر سر سفره افطار ما در غروب روز یکشنبه خدایی نشسته است که دروغ نمی گوید. شکنجه نمی کند. فریب نمی دهد. گفتارش نیک است و کردارش نیک تر و رفتارش چنان است که انسان را شیفته حقیقت می کند و حقیقت این روزهای سرزمین من و تو جز ایستادن و ایستادگی در برابر ظالمان و دژخیمانی که دین را در بازار قدرت به قیمت بی شرافتی و سرافکندگی تبار انسان از دین بازاری، حراج کرده اند.


می توان با نخوردن و دست در دست هم سفره افطار گشودن بار دیگر همراه شد. با همه مادران داغداری که جگرگوشه هایشان را در راه سبز آزادی این سرزمین بزرگوارانه فدا کرده اند. می توان به بهانه فخرالسادات محتشمی پور، یاد و خاطره فخرالساداتهای بسیاری را زنده کرد و جاوید داشت. می توان به یاد تمام مادران داغدار، که داغ جوانان پرپر شده شان را دیده اند، روز یکشنبه را به روز باشکوه مقاومت و پایداری تبدیل کرد. می توان همراه شد. به نشستن کنار سفره ای. به گرفتن روزه ای. به اعتصابی که از خودمان آغاز می کنیم.
روز یکشنبه تنها یک بهانه است. بهانه ای برای آغازی دوباره. در سالی که آغاز همه پایانهاست. که یکشنبه 21 فروردین ماه ادامه راه من و تو در 25 خرداد و25 بهمن ماه است. ادامه راهی که در اول اسفند و دهم و هفدهم و بیست و چهارمش درنوردیده ایم.


یکشنبه روز اعتراف ما به عشق نهان انسانهای بزرگی است که جانشان را در راه آزادی و آزادگی، پتکی کرده اند و بر سر جباران دین فروش وطن کرده اند. یادت می آید محمد نوری زاد را؟ یادت می آید محسن صفایی فراهانی را؟ یادت می آید محسن شکوری راد را؟ یادت می آید نسرین محمدی را؟ یادت می آید قاسم شعله سعدی را؟ اصلاً چرا به راه دور برویم. یادت می آید میرحسین موسوی را؟ زهرا رهنورد را؟ یادت می آید مهدی کروبی و همسرش فاطمه را؟


یکشنبه روز روزه گرفتن من و توست. که در این روزه گرفتن حقیقت ما نهفته است. حقیقت سرشار تو و من. یکشنبه روز آغاز من و تو در سال 1390 خورشیدی است. برای پیمودن راه دشوار آزادی و آزادگی. یکشنبه می تواند روز تاریخ ساز دیگری باشد. روز رسوایی کودتاگران کوتاه قامت بد اندیشی که زبانشان جز آتش و گلوله نیست.


یکشنبه روز همراه شدن با میرحسین موسوی است که برای تو و من چشمانی آرزو می کرد که چراغها و نشانه ها را در ظلمات سرزمین مان ببیند. روز یکشنبه روز همراه شدن با زهرا رهنورد است و تمام زنان و مادران و خواهران دربندی که با صداقت خود ما را از خاموشی مان بیرون کشیدند و زبان سخن گفتن از همه آن چیزهایی که به بندمان کشیده اند، را بار دیگر با از خود گذشتگی ها و ایثارشان نصیبمان کرده اند. یکشنبه روز همراه شدن با مهدی کروبی و همسرش فاطمه است که پیرانه سر عشق آزادی به جانشان افتاد و آزادگی را برای باقی عمر خویش بر گزیدند.


یکشنبه روز روزه گرفتن است. روز نخوردن و نیاشامیدن به نیت آزادی. آزادی تمام اسرای دربندی که زنجیر و زندان را به بند کشیده اند. که دیوارهای حقیر سلولهای نمور اوین و گوهر دشت و صدها زندان دیگر ایران را با نخوردنها و نیاشامیدنهایشان بر سر زندانبانانشان آوار کرده اند.


یکشنبه روز دیگری است. از باور کردن و امیدوار بودن. یکشنبه روز همراهی است. برای ایرانی که برای همه ایرانیان است. همه ایرانیانی که دربند خودکامگی های مستبدان کوتاه قامتی هستند که دین را بر سر بازار غرور و نخوت و خودپرستی شان حراج کرده اند. یکشنبه روز همراهی است عزیز! روز همراه شدن. بار دیگر همراه شدن. همراه شو عزیز. یکشنبه روز روزه من و توست. روزه ای که افطارش پتکی است بر فرق بی شرافتی های چکمه پوشان استبداد.  


--
سال جدید، سال آگاهی تا رهائی
یاد شهیدان جنبش سبز در سال نو گرامی باد




سبز مي مانيم، تا هميشه

دیگر چه باک از باران، ما با دریا همبستریم


روز خشم مردم ایران نزدیک است!

تجربه ای از برمه: تنها نبردی را می بازیم که رهایش می کنیم