Sunday, August 28, 2011

آیت‌الله دستغیب: اگر بنا باشد همچنان بی‌قانونی کنند، هم مردم به زحمت می‌افتند و هم آقایان

آیت‌الله دستغیب: اگر بنا باشد همچنان بی‌قانونی کنند، هم مردم به زحمت می‌افتند و هم آقایان

آیت‌الله دستغیب با تاکید بر اینکه عمل به قانون اساسی، هم به نفع حاکمیت است و هم به نفع مردم، بر یقینی بودن اظهارات خود درباره‌ی «نقض قانون اساسی و خروج از دایره‌ی شرع» تاکید کرد و هشدار داد که «اگر بنا بر بی‌قانونی باشد و بخواهند مردم را بی‌محاکمه و اثبات گناه، زندانی و محصور کنند ـ مانند آقایان موسوی و کروبی ـ بعد هم بگویند ما کاری بر خلاف قانون نکردیم، هم مردم به زحمت می‌افتند و هم خود آقایان، و هم آشوب و هرج و مرج برپا می‌شود.»

این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه «بنای ما بر آشوب و بر هم زدن اوضاع نیست، هدف ما قرار گرفتن در مسیر قانون و شرع است تا آرامش و راحتی برای حاکمان و مردم فراهم شود» همچنین پایبندی حاکمیت به قانون را زیر سؤال برد و گفت: «ممکن است ادعا کنند قانون حاکم است. عمل به قانون باید مشهود باشد. آنچه ما در این مدت دو سال دیدیم و برایمان یقین حاصل شد، نقض قانون، به صورت مکرر و بی‌شمار بود. برای ما اهمیتی ندارد که چه کسی رئیس می‌شود، مهم عمل به قانون و شرع است. قصد ما توهین به هیچ‌کس نیست و اسم هیچ‌کس را هم هرگز بر منبر نیاورده‌ایم.»

به گزارش حدیث سرو، آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب در ادامه‌ی جلسات تفسیر قرآن خود که در ماه مبارک همه‌روزه بعد از نماز ظهر و عصر برگزار می‌شود، به تفسیر آیات ۳۴ و ۳۵ سوره‌ی رعد پرداخت و همچنین به ۲۲ مورد از مضرّات مکرر دروغ اشاره کرد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ» (۳۴)«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرینَ النَّارُ» (۳۵)

«آنان را در زندگانی دنیا عذابی است و عذاب آخرت سخت تر است و در برابر خداوند هیچ نگهدارنده ای ندارند».«بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده نهرها زیر درختانش جاری است میوه ها و سایه اش دائمی است. این سرانجام اهل تقواست و سرانجام کافران، دوزخ است».

تنگی دنیا بر گنهکاران

لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ کسانی که منکر وجود خدای تعالی یا توحید و ربوبیت اویند در زندگانی دنیا دستخوش عذاب و سختی هستند و البته عذاب آخرتشان بسیار شدیدتر است. در سوره طه می فرماید:

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى
«و هر کس از یاد من روی گرداند زندگانی تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را کور محشور می کنیم». (طه/۱۲۴

از مصادیق یاد پروردگار، همچنان که قبلا گفته شد، نماز، قرآن، خویشتن داری در هنگام مواجهه با گناه و شرکت در مجالس تذکر یاد خداست.

منظور از زندگانی تنگ، محروم ماندن از سعه وجودی است که انسان می تواند بدان دست یابد و از آسمانها و زمین وسیعتر شود و بهشتهای عدن پروردگار را در خود ظاهر کند. اثر این محرومیت، ضیق شدن وجود و تبدیل شدن درون بشر به محوطه ای تنگ و ظلمانی است که خداوند درباره اش چنین می فرماید:

«أَوْ کَظُلُماتٍ فی‏ بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»

«همچون تاریکی هایی در اعماق دریایی ژرف که موج بر موج فرود می آید و بر فراز آن ابر سیاهی است که تاریکی بر تاریکیهای آن بیفزاید چون دست بیرون آورد آن را نبیند و آنکه خدا برایش نوری ننهاد، هیچ نوری نخواهد داشت». (نور/۴۰)

این تاریکیها و تنگیها حاصل صفات ناپسند و اعمال ناشایست خود انسان است؛ از حسد و بخل و کبر و کینه و غرور و غضب و غیره.

کسی که شبانه روز در دریای حسد غرق است یا از هر کسی کینه ای به دل دارد و تا تلافی نکند آرام نگیرد، یا به یک تعریف باد می کند و با یک انتقاد برمی آشوبد، زندگی آرامی نخواهد داشت و همواره در تشویش و اضطراب به سر می برد لذا مجبور است خود را با لغویات و گناهان آرامش دهد. چنین کسی حتی اگر مسلمان و شیعه باشد، با نماز و یاد خدا آرامش نمی یابد و اگر کافر باشد که دیگر هیچ.

این تازه عذاب دنیاست. ممکن است بتواند در اینجا، با وسایلی خود را مشغول کند اما در عالم برزخ و قیامت دیگر هیچ راه فراری ندارد و با اعمال و صفات خود تنها می ماند و ظهور آنها را بعینه تماشا می کند؛ «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ».

وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ؛ کسی که در این دنیا از خدا برید و در باطن و درون خود از او بیگانه شد و به دنیا پیوست، هیچ حافظی نخواهد داشت چرا که حافظ انسان، خدای تعالی و اولیای اویند و چنین کسی ارتباطی با ایشان ندارد و لذا به امراض متعددی از جمله دنیا طلبی، حبّ ریاست، حرص شهرت و غیره مبتلا می شود. امام صادق علیه السلام می فرماید:

«إِیَّاکُمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِینَ یَتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَکَ وَ أَهْلَک‏»
«بپرهیزید از این رئیسان ریاست طلب. به خدا سوگند صدای کفشها دنبال مردی بلند نشود جز آنکه خود هلاک شود و دیگران را هم به هلاکت افکند». (اصول کافی، ج۲، ص۲۹۷)

در زمان حضرت آیت الله بروجردی رحمه الله، عده ای از طلاب، پشت سر امام خمینی رحمه الله در کوچه و خیابان به راه افتاده بودند. ایشان با عتاب به آنها گفت: چه خبر است، مگر عروس می برند؟ برگردید!

این رفتار بخاطر ترس ایشان از هوای نفس و از تحذیر روایت بود. وقتی عده ای به دنبال انسان راه می افتند و قربان گوی او می شوند، کبر به سراغش می آید و هلاک می شود؛ چون هلاک شد دیگران را هم که به دنبالش هستند هلاک می کند. مولوی در حکایتی کوتاه، قصه حاکمی را نقل می کند که وقتی به نماز می رفت، عده ای اطرافش حرکت می کردند و هر کس را که به او نزدیک می شد، کتک می زدند. روزی شخصی، خواسته یا ناخواسته، به حاکم نزدیک شد و از طرف محافظان مشت محکمی خورد و خون از صورتش جاری شد. شخص مضروب به هر مصیبتی بود خود را به حاکم رساند و به او گفت: تو در راه نماز هستی و این چنین بر سر ما می آورند، اگر در راه شر بودی چه می کردند؟

وقتی تکبّر به سراغ انسان می آید، دیگر نشانی از خدا در او نخواهد بود لذا در روایت است کسی که به اندازه خردلی کبر در دلش باشد، روی بهشت را نخواهد دید. این بخاطر آن است که شخص متکبر خود را همسان خدا یا خدایی کوچک می بیند! بهشت جایگاه کسانی است که خود را بنده خدا می دانند و به ذکر خدا آرامش می یابند و متصل به اویند.

بهشت، وعده گاه متقین

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ؛ «متقی» کسی است که پس از ایمان به خدا، همه واجبات را انجام دهد و از محرمات پرهیز کند و بر این کار ممارست داشته باشد بطوری که بتوان او را عادل نامید. پس متقی، درجه ای بالاتر از مومن دارد.

کسانی که از گناهان خود توبه کرده نیکوکار شدند، می توانند در زمره متقین درآیند و به بهشت داخل شوند اما کسانی که ایمان به خدا و محبت به اهل بیت علیهم السلام دارند اما بی توبه از دنیا رفته اند، اگر چه اهل نجاتند اما چون کثافاتی را با خود برده اند، باید در عالم برزخ پاک شوند چرا که بهشت جای کثیفی و آلودگی نیست؛ بهشت سرای پاکان و نیکان است. کیفیت و کمیت پاک شدن، بسته به آلودگیهای افراد، متفاوت است، بعضی با یکی دو بار استحمام همه آلودگیهایشان زدوده می شود، بعضی دیگر حمامهای بیشتر و داغتر و چه بسا همراه با مشت و مال نیاز دارند!

دارالسلام عراقی حکایت عالمی را نقل می کند که در خواب دید، پس از مرگ در عالم برزخ دچار سختیها و مشقات بسیاری شد و تازه هنگامی که همه آنها را پشت سر گذاشت و آماده رفتن به بهشت گردید سراپای خود را تاول زده دید و بعد از دعا و انابه، مورد عنایت قرار گرفت و پاک شد.

تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ؛ تعبیراتی که خدای تعالی از بهشت می کند که همگی واقعی و غیر سمبلیک است، در حقیقت بیانگر درون خود افراد نیکوکار است. پس وقتی سخن از آب و جویبار می گوید، در واقع خبر از آبهای پاک و زلال و علوم نافعی می دهد که از درون شخص می جوشد و به اعضا و جوارحش جاری می شود و به شکل خصال نیک و اعمال صالح، از او ظاهر می گردد.

أُکُلُها دائِمٌ؛ میوه ها و خوراکیهای بهشت، آنی و دائمی است؛ یعنی هر آنچه را میلش کشد، بلافاصله در نزد خود ظاهر می بیند و لذتی که از آنها می برد، لذت معنوی است؛ صد مزه از آنها می چشد بدون آنکه تفاله و زائده ای داشته باشند یا نیازی به دفع داشته باشند.

سرّ دائم بودن این نعمتها این است که شخص بهشتی ، دائم در یاد خدا بود. شهید آیت الله دستغیب رحمه الله را در خواب دیدند و از احوالشان پرسیدند. فرمود: هر چه در دنیا، یاد خدا بودیم، اینجا خوشیم.

وَ ظِلُّها؛ سایه، کنایه از طراوت و تازگی و لطافت بهشت است چرا که در آنجا خورشیدی نیست تا سایه ای باشد. نور آنجا، نورانیت خود افراد و نور جمال محمد و آل محمد صلی الله علیهم است.

شمس و قمر در زمین حشر نباشد
نور نتابد مگر جمال محمد

هوای بهشت، به لطافت هوای بین الطلوعین، در یک روز معتدل بهاری است. نشاط آور و مفرح، به نشاط شخص مومن در اثر یاد خداست.

تِلْکَ عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرینَ النَّارُ؛ این بهشت با آن توصیفات، سرانجام اهل تقواست اما کسانی که کفر ورزیدند و گناه کردند، سرانجامشان آتشی است که هیمه های آن اعمال خود آنهاست.

مضرّات دروغ

امیدواریم برکات ماه رمضان که نصیب می‌شود بعد از آن هم حفظ شود که از همین رو صفای باطنی می‌آید.

پیش از این مطالبی درباره‌ ی صدق و کذب گفته شد. همه باید با خداوند عهد ببندیم که راستگو باشیم و صادق بمانیم و دروغ را کنار بگذاریم. دروغ اثراتی دارد که اگر کسی دروغگو باشد و تصمیم به رفع این صفت رذیله نداشته باشد، این اثرات برای او می‌ ماند. در قرآن و روایت بیشتر از ۲۰ مورد اثرات کذب ذکر شده که برخی گفته می‌شود: اول: دروغگو ایمان ندارد و در قرآن هم آمده است که کافران دروغ می‌گویند. «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ» (زمر/٣)

دوم: دروغگو ملعون است. خداوند می فرماید: «أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ» (نور/٧)

سوم: دروغگو روسیاه است. پیامبر فرمودند: «ایاک و الکذب فانه یسود الوجه». از دروغ بپرهیز که روی را سیاه می‌کند. (المستدرک/ج۲/ص۱۰۰) البته روسیاهی باطنی دارد و ممکن است در ظاهر معلوم نباشد.

چهارم: دورغ از شراب بدتر است. امام باقر فرمودند: «ان الله جعل للشر اقفالا و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب و الکذب شر من الشراب». خداوند تمامی بدیها را در خانه ای قرار داده و کلید تمام بدیها شراب است و دروغگو از آن بدتر است. (الکافی/ ج ۲/ ص ۳۳۸)

پنجم: دروغگو گندیده دهان است و ملک از بوی گند دهانش دور می‌شود. البته همان گونه که گفته شد اینها باطنی است و ممکن است در ظاهر دهانش خوشبو باشد. «اذا کذب العبد کذبه تباعد الملکه عنه مسیره میل من نتن ما جاء به». وقتی بنده دروغ می گوید فرشته به خاطر بوی گندش به مسافت یک میل از او دور می شود.(شرح نهج البلاغه/ ج۶/ص۳۵۷)

ششم: دروغ مانع چشیدن طعم ایمان است. علی(ع) فرمودند: «لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده». بنده طعم ایمان را نمی‌چشد تا اینکه دروغ را به شوخی و جدی ترک گوید. (الکافی/ ج ۲/ ص ۳۴۰)

هفتم: دروغگو تخم دشمنی و کینه را در دلها می‌کارد.

هشتم: دروغگو کم مروت ترین مردمان است و جوانمردی ندارد. رسول خدا فرمودند: «اقل الناس مروتا من کان کاذبا»(مستدرک/ج۲/ص۱۰۰)

امام رضا فرمودند: «لا للکذوب مروة». دروغگو جوانمردی ندارد.(تحف العقول/ص ۴۵۰)

نهم: دروغ کلید بدیها است.

دهم: دروغگو فاجر است.

یازدهم: دروغ نشانه نفاق است.خداوند به این معنی اشاره فرموده است.(سوره بقره/آیه ۴)

دوازدهم: دروغگو رایش پسندیده نیست. «لا رای للکذوب». نباید با دروغگو مشورت کرد و از وی مشاوره خواست.

سیزدهم: دروغ زشت ترین مرضها است. «عله الکذب اقبح عله» (مستدرک/ج۲/ص۱۰۰).

چهاردهم: دروغ انسان را به کفر می‌کشاند. امام صادق درباره دروغ فرمودند: «هی ادنی منازل الی الکفر». آن نزدیکترین جایگاه به کفر است. (الکافی/ ج ۲/ ص ۲۹۰)

پانزدهم: دروغگو فراموش کار است.

شانزدهم: دروغگو از نماز شب و رزق و روزی حلال محروم است.«الکذب ینقص الرزق» (الترهیب/ص ۵۹۸)

هفدهم: دروغ سبب خذلان الهی است. خداوند او را به حال خود رها می کند.

هیجدهم: دروغگو بهاء و طراوتی ندارد. شادابی ندارد.

نوزدهم: دروغ هلاکت است.(غرر/ص ۲۲۰)

بیستم: دروغگو قابل رفاقت نیست.«ایاک و مصاحبة الکذاب فانه بمنزلة السراب». از رفاقت با دروغگو بپرهیز که مانند سراب است.(الکافی/ ج ۲/ ص۴۶۱ )

بیست و یکم: دروغگو صورت انسانی ندارد. در باطن به حیوانی شبیه است مثل روباه که مکار وحیله گر است.

بیست و دوم دروغگو هدایت نمی‌شود. «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» (غافر/٢٨)

پیامبر فرمودند: کمترین نشانه دروغگو آن است که هر چه درباره کسی می شنود بازگو نماید.(مجموعه ورام/ ج ۲/ص ۱۲۱) بلکه هر صحبتی باید با تحقیق باشد و با علم باشد و هر چه را بازگو کند بدون علم شعبه ای از دروغ است.

سخن آخر: به نفع حاکمیت است که به قانون اساسی عمل کند

آنچه ما درباره نقض قانون اساسی و خروج از دایره شرع می گوییم، سخنانی مبتنی بر شایعه نیست. تا یقین به چیزی نداشته باشیم، حرفی نمی زینم. کسی تنها به شنیده ها بسنده می کند که در پی ریاست و شهرتی باشد، ما از برکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اینچنین نیستیم و هدفی جز نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر نداریم و به امید خدا این تکلیف خویش را رها نمی کنیم. بنای ما بر آشوب و بر هم زدن اوضاع نیست، هدف ما قرار گرفتن در مسیر قانون و شرع است تا آرامش و راحتی برای حاکمان مردم فراهم شود.

این قانون را خود علما و عمامه به سرها گذاشتند اگر به آن عمل شود، هم خود آقایان در راحتی خواهند بود و هم مردم. اما اگر بنا بر بی قانونی باشد و بخواهند مردم را بی محاکمه و اثبات گناه زندانی و محصور کنند ـ مانند آقایان موسوی و کروبی ـ بعد هم بگویند ما کاری بر خلاف قانون نکردیم، هم مردم به زحمت می افتند و هم خود آقایان و هم آشوب و هرج و مرج برپا می شود. ممکن است ادعا کنند قانون حاکم است. عمل به قانون باید مشهود باشد آنچه ما در این مدت دو سال دیدیم و برایمان یقین حاصل شد، نقض قانون، به صورت مکرر و بی شمار بود. برای ما اهمیتی ندارد که چه کسی رئیس می شود، مهم عمل به قانون و شرع است. قصد ما توهین به هیچ کس نیست و اسم هیچ کس را هم هرگز بر منبر نیاورده ایم.


--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه