زهرا صدر:
مهدی خزعلی، نویسنده و پزشک یکی از وبلاگ نویسان منتقد دولت است که به گفته ی فرزندش امروز خبردار شده اند که به بند ۳۵۰ اوین منتقل شده است.
فرزند آیت الله ابوالقاسم خزعلی از اعضای مجلس خبرگان برای سومین بار در دو سال اخیر توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شده است.
محمد صالح خزعلی، فرزند مهدی خزعلی، شاهد ضرب و شتم شدید پدرش هنگام بازداشت بوده، و در اولین دیدار پس از بازداشت نیز شاهدان اعلام کردند که وی از ناحیه گردن دچار آسیب دیدگی شدید شده است.
این فعال سیاسی در جریان انتقال از بازداشت به دادگاه، خطاب به مقامات قضایی گفته است "دست به اعتصاب غذا می زنم و جنازه ام را بر دوشتان می گذارم."
مهدی خزعلی، در سالهای اخیر، انتقادات تندی علیه محمود احمدینژاد در وبلاگ شخصی خود مطرح ساخت که در پاره ای اوقات بازتابهایی در رسانههای جهانی و داخلی داشته است.
وی در اولین بازداشتش، در پاسخ به انتقاد پدرش، آیت الله خزعلی، گفته بود: "میفرمایند: اگر پدر راضی نباشد روزهٔ مستحبّی حرام است" میگویم "بلی؛ امّا جهاد واجب را میشود به امر پدر ترک کرد؟ مسئلهٔ رفع ظلم و استبداد است و بر همگان واجب و اذن پدر شرط نیست."
گفتگوی کلمه را با محمد صالح، فرزند دکتر مهدی خزعلی با هم می خوانیم:
آخرین خبری که از آقای خزعلی دارید چیست؟
ما خودمان هم بی اطلاعیم از ایشان فقط امروز خانواده ی زندانیان دیگر در تماس به ما اطلاع دادند که پدر را منتقل کردند بند ۳۵۰ اوین. البته از طریق وزارت اطلاعات هم امروز خبر دار شدیم که پدرم را از ۲۰۹ بردند اما نگفته بودند که کجا برده اند.
در این سه هفته با ایشان ملاقاتی هم داشتید؟
پنج شنبه ی دو هفته ی پیش که ۲۰۹ بود، ما دیدیمشان. روحیه شان هم خیلی خوب و قوی بود و همچنان در اعتصاب غذا بودند و به زندانبان ها گفته بودند که یا از دست همسرم غذا میخورم یا ساقی کوثر. گفته بودند مگر خون من از خون سید الشهدا رنگین تر است که ایشان ایستاد در مقابل آنها؟ پس من هم می ایستم. امروز بیست و دومین روز اعتصاب بود و ما شنیدیم که هنوز نشکستند.
دلیل بازداشت به طور قانونی چی بود؟
همان ابتدا هم گفتند که دادسرای فرهنگ و رسانه با ۴ تا اتهام ایشون رو خواسته. یکی از آنها که اهانت به آیت الله مهدوی کنی بود مختومه شد. برای سه تای دیگر ۶۰ میلیون وثیقه صادر شد.
خب اگر وثیقه صادر شد پس ماجرای جلب چیست؟
۲۷ تیرماه جلوی در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات یک ماشین از داخل وزارت بیرون آمد و سه نفر با نشان دادن یک حکم خواستند که بابا را ببرند. پدر گفت من برای این حکم وثیقه گذاشته ام و با شما نمی آیم مگر اینکه خودتان من را ببرید. آنها گفتند ما شما را می بریم پیش قاضی. اما پدرم یادآوری کرد که ساعت ۳ بعد از ظهر قاضی نیست چون قاضی های دادستانی تا ساعت ۲ بیشتر نیستند. و چون بابا قبول نکردند که با آنها بروند ناگهان سه نفری به زور بابا رو بلند کردند و انداختند داخل ماشین و با زانو آمدند تو گردن بابا برای اینکه دستبند بزنند و ایشان را بردند و حتی به ما نگفتند که کجا میبرند.
شما پیگیری نکردید از دادستانی و قاضی این ناهماهنگی را؟
فردای آن روز ما رفتیم دادستانی و قاضی تا قبل از آمدن بابا میگفت که اینها اشتباه گرفتند و ایشان با قید وثیقه آزاد بوده و من یادم رفته که نامه ی آزادی را بزنم که اگر گرفتندشان نامه را نشان بدهند.
پس چرا آزاد نشدند؟
بابا بعد از اینکه با قاضی صحبت کرد گفت که این ها می خواهند من را نگه دارند و دنبال بهانه هستند تا یک چیزی درست کنند و مرا بازداشت کنند.
نهایتا هم گفتند که پدر من تکذیب ارتکاب جرم کردند و محکم روی جرمش ایستاده و پشیمان نیست و بیم تبانی هم میرود. به این دلایل قرار بازداشت موقت صادر شد.
با توجه به سوابق تلخ این مدت شما چه تلاشی کرده یا می کنید که ایشون اعتصاب خود را بشکنند؟
ما اگر پدرم را ببینیم قطعا پیغام ها را خواهیم رساند گرچه با شناختی که داریم از شخصیتشان تقریبا مطمئن هستم که کوتاه نمی آید از حرفش.
پدر آقای دکتر یعنی آیت الله خزعلی چه واکنشی داشتند به این بازداشت و اعتصاب؟
خب ایشان که ظاهرا موافق هستند با این برخوردها. یعنی حاج آقای ما با این رفتارها که با پدرم می شود مخالفتی ندارند. ما هیچ کداممان این مدت با ایشان حرفی نداشته ایم. ایشان هم از ما سراغی نگرفته اند.
به هر حال آقای خزعلی بازداشت شدند، پیگیری قضایی بعدی شما چه خواهد بود؟
پیگیری خاصی وجود ندارد. چون اصلا بحث قضایی نیست. چیزهایی هم هست که ما نمیخواهیم فعلا پخش شود، یعنی صلاح نبوده منتشر شود. اگر آن ها گفته شود معلوم میشود که اصلا این ها تنها ظاهر ماجرا است نه کل واقعیت. مسائل دیگری وجود دارد…
به هر حال بابا کوتاه نمی آید تا آزاد شود. چون معتقد است که جرمی مرتکب نشده.
منبع: کلمه
--
بیست و سوم تیر ماه؛ سالروز بر ملا شدن فجایع کهریزک توسط شیخ کروبی در سال هشتاد و هفت
سبز مي مانيم، تا هميشه