Friday, January 14, 2011

انتخابات و ضرورت پرهیز از اشتباهات تکراری

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها by جنبش راه سبز on 1/13/11

محمد تهوری
آنچه می تواند رویکرد جنبش سبز به انتخابات آتی باشد،‌ تاکید بر حق مسلم مردم بر تعیین سرنوشت است

  

نزدیک شدن موعد انتخاباتی دیگر در جمهوری اسلامی، پرسشی تکراری رودروی فعالان جنبش اصلاحات و جنبش سبز قرار داده است؛ تحریم یا مشارکت؟ پرسشی که سید محمد خاتمی را برآن داشته تا پیش از دیگران جوابی روشن به آن بدهد. پاسخی که با واکنش تند و صریح دبیر شورای نگهبان،‌ احمد جنتی،‌ روبرو شد. خاتمی شرط های اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات را اعلام و تلویحا حاکمیت را به تحریم انتخابات تهدید کرد و دبیر شورای نگهبان پاسخ داد که نیازی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیست. پاسخی که پیش از این در جمهوری اسلامی سابقه نداشته به این صراحت اعلام شود. چراکه علی خامنه ای همواره کوشیده تا نشان دهد که رقابت میان دو جناح چپ و راست در فضای سیاسی ایران وجود داشته و دارد، هرچند در عمل همواره میدان رقابت به نفع جناح راست (طیف نزدیک به سپاه پاسداران) طراحی شده است.

 

نگارنده می کوشد در این یادداشت استراتژی اصلاح طلبان در مواجهه با انتخابات را روشن کند. محمد خاتمی در قامت رهبر اصلاحات و در نشستی با جمعی از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس هشتم شرط اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات را اعتمادسازی حاکمیت به برگزاری انتخابات آزاد،‌ سالم و عادلانه و آزادی زندانیان سیاسی برشمرد. او در دیدار اخیرش با جمعی از دانشگاهیان و اعضای جامعه پزشکی نیز کوشیده است با روشن کردن موضع جنبش اصلاحات در خصوص انتخابات،‌ با حاکمیت اتمام حجت کند. خاتمی گفته است: «… اینکه ما اینقدر به انتخابات و اهمیت آن تاکید می‌کنیم و می‌گوییم راه برون رفت از بحران این است که ما بتوانیم به یک اجماعی برسیم که انتخابات به‌گونه‌ای برگزار شود که مردم احساس کنند رای‌شان موثر است و آزادانه می‌توانند رای بدهند و هر کسی را خواستند می‌توانند انتخاب کنند در چارچوب همین قانون اساسی، چیزی علاوه بر این گفته نشده.برای اینکه معتقدم دست آورد مهم انقلاب ما حاکمیت مردم بر سرنوشت بود و این امر در انتخابات صحیح و آزاد تحقق می‌یابد…باید برای انتخابات در چارچوب قوانین سازوکاری تعیین شود که هر کسی نامزد خود را در صحنه داشته باشد، بتواند رای بدهد و مطمئن باشد رایش تعیین‌کننده است انتخابات آزاد و سالم یعنی همین.»

 

اعلام شروط اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات در واقع رویکرد واقعی خاتمی و مجموعه تحت رهبری او در خصوص انتخابات آتی را روشن کرد. خاتمی تلویحا اعلام کرده که بر «تحریم انتخابات» نظر دارد و گرنه برای او بعنوان کسی که از نزدیک به مدت هشت سال با مقام رهبری کار کرده، روشن است که مجموعه حاکمیت نه می تواند و نه می خواهد که این شروط را عملی کند، بنابراین اگر فرض را بر استواری خاتمی بر آنچه می گوید بگذاریم از حالا باید اعلام کرد که رویکرد اصلاح طلبان تحریم انتخابات آتی است. در اینکه نباید در انتخاباتی که روشن است آزاد،‌ سالم و عادلانه برگزار نخواهد شد،‌ شرکت کرد، تردیدی نیست اما پرسش اصلی این است که آیا تحریم انتخابات مبتنی بر یک استراتژی قابل دفاع استوار است؟ آیا تحریم انتخابات دستاوردی به همراه خواهد داشت؟ آیا گزینه ی دیگری به جز تحریم یا مشارکت در برابر مخالفان و منتقدان وجود دارد؟

 

برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در چارچوب قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی دو شرط عمده ای است که از سوی خاتمی بعنوان شرط اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات آتی اعلام شده است. آقای خاتمی بعنوان کسی که خود مجری برگزاری چندین انتخابات در دوره ریاست جمهوری اش بوده، بهتر از هر کسی می داند که شرط برگزاری انتخابات آزاد،‌ سالم و عادلانه آن هم در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و در مقطعی که آیت اله خامنه ای بر کرسی رهبری و آیت اله جنتی بر کرسی ریاست هیات نظارت بر انتخابات تکیه زده، شرطی محال است و به قول فقها شرط محال، باطل است. مگر خود آقای خاتمی توانست انتخابات آزاد برگزار کند که امروز می خواهد در کشور انتخابات آزاد برگزار شود. قانون اساسی حق نظارت بر انتخابات را به شورای نگهبان منتخب رهبری داده و این شورا اجازه برگزاری انتخابات آزاد را نمی دهد و تفاوتی هم ندارد که مجری دولت اصلاحات باشد یا دولت  اقتدارگرا.

 

برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه چندین پیش شرط اساسی دارد که فقدان هرکدام از آنها آزادی و سلامت انتخابات را مخدوش می کند. آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی برگزاری تجمعات و آزادی اعتراضات مدنی از جمله پیش شرط های انتخابات آزاد است. کدامیک از این پیش شرط ها ممکن است در روزها و ماههای آینده محقق شود؟ آیا در شرایطی که حاکمیت با تکیه بر سرنیزه،‌ احزاب را تعطیل،‌ مطبوعات را توقیف و هر صدای انتقاد آمیزی را با زندان و شکنجه پاسخ می دهد جا برای اعلام شرط باقی می گذارد؟ یا اینکه باید قبول کرد که پیش شرط های انتخابات آزاد و سالم از هم اکنون نقض شده و از هم اکنون برگزاری  انتخابات آزاد و سالم زیر سوال رفته است. آزادی انتخابات و سلامت آن به روزهای برگزاری انتخابات محدود نمی شود، آزادی انتخابات یعنی اینکه احزاب امروز بتوانند در کشور آزادانه فعالیت، اندیشه خود را ترویج و  در روز انتخابات خود را در معرض رای مردم قرار دهند. کدامیک از احزاب منتقد امروز امکان فعالیت دارند؟ بنابراین برگزاری انتخابات آزاد و سالم از هم اکنون نقض شده و اعلام چنین شرطی برای مشارکت در انتخابات خود بخود منتفی است.

 

با چنین نگرشی به وضع موجود آیا باید از هم اکنون اعلام تحریم انتخابات سر داد؟ برای روشن شدن پاسخ باید دستاورد مشارکت و تحریم انتخابات را مرور کرد تا بتوان در روزهای آتی، رویکرد نهایی را مشخص کرد.

 

دستاوردهای مشارکت در انتخابات

 

انتخابات در نظام جمهوری اسلامی در هیچ زمانی واجد استانداردهای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه مبتنی بر کنوانسیون جهانی بین المجالس،‌ نبوده است. بنابراین مردم نیز در انتخاب میان مشارکت یا تحریم انتخابات بیشتر تاکتیکی و براساس شرایط روز جامعه تصمیم گیری کرده اند. زمانی شرکت در انتخابات را بر تحریم مقدم دانسته و با مشارکت خود بازی حاکمیت را تغییر داده اند. انتخابات دوم خرداد که به پیروزی محمد خاتمی و انتخابات مجلس ششم که به پیروزی قاطع اصلاح طلبان منجر شد، نمونه بارزی از تصمیم ملی به مشارکت در انتخابات است و گاهی نیز حضور در پای صندوق های رای را بی اثر تشخیص داده و از مشارکت سر باز زده اند، مثل انتخابات دوره دوم شوراهای شهر و روستا، انتخابات مجلس هفتم و انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری. بنابراین مردم بی توجه به آزادی و صحت و سلامت انتخابات و تنها بر اساس تشخیص خود و  بصورت تاکتیکی رویکرد مشارکتی را انتخاب کرده اند. این مشارکت در دوره های مختلف دستاوردهای متفاوتی به همراه داشته است. مردم با مشارکت در انتخابات دوم خرداد و انتخابات مجلس ششم،‌ بازی حاکمیت را بر هم زده و حرف خود را برکرسی نشانده اند و پس از انتخابات مسرور از مشارکت خود چشم به آینده دوخته اند تا جنبش اصلاحات گامی در جهت خواست آنان بردارد. در دوره دهم ریاست جمهوری مشارکت مردم به تعمیق شکاف در حاکمیت،‌ انسجام منتقدان و مخالفان نظام و شکل گیری جنبش سبز منجر شده و در پاره ای از انتخابات هم مشارکت مردم به علت دستکاری عمده در نتیجه آراء، دستاورد چندانی به همراه نداشته است، مثل انتخابات دوره سوم شوراهای شهر و روستا که به رغم مشارکت گسترده مردم، دستاورد چندانی جز خارج کردن شورای شهر تهران از حیاط خلوت احمدی نژاد و اقتدار گرایان نداشت.

 

اما اینک پرسش این است که مشارکت در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی چه دستاوردی به همراه خواهد داشت؟ با فرض حفظ وضع موجود و با استناد به سخنان اخیر احمد جنتی رئیس هیات نظارت بر انتخابات،‌ انتخابات آتی میدان رقابت میان طیف های مختلف اصولگرا است. مجری انتخابات آتی دولت محمود احمدی نژاد و ناظر آن تیم نظارتی احمد جنتی است. چنین انتخاباتی واجد هیچکدام از مشخصه های انتخابات آزاد، سالم و عادلانه نخواهد بود. انتخابی است میان میوه های یک درخت که هر کدام را بچینی یک طعم خواهد داشت. مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات، تغییری در ترکیب نهایی مجلس نهم نخواهد داشت. بنابراین شرکت در چنین انتخاباتی نه تنها دستاوردی برای مردم نخواهد داشت بلکه اهانتی است به خود و شعور خود. چه مردم در این انتخابات مشارکت گسترده داشته باشند،‌ چه از مشارکت گسترده مردم خبری نباشد، حاکمیت در فردای انتخابات جشن مشارکت ملی در انتخابات را برگزار و آراء ریخته شده به صندوق ها را با ضریبی که نشان دهنده ی حضور میلیونی مردم باشد، اعلام خواهد کرد.

 

دستاوردهای تحریم انتخابات

 

برخلاف تصمیم به مشارکت در انتخابات که همواره تاکتیکی و برای برهم زدن بازی حاکمیت و تغییر وضع موجود بوده،‌ تحریم انتخابات عملی انفعالی و از روی دلسردی و نامیدی از تغییر بوده است.  انتخابات دوره دوم شوراهای شهر و روستا که به پیروزی آبادگران (تیم احمدی نژاد) منجر شد بهترین نمونه تحریم انتخابات است. انتخابات دوره دوم شوراهای شهر روستا به واسطه اینکه مجری آن دولت اصلاح طلب خاتمی و ناظر آن مجلس اصلاح طلب ششم بوده، آزادترین،‌ سالم ترین و عادلانه ترین انتخاباتی است که در نظام جمهوری اسلامی برگزار شد. در این انتخابات هیچ نامزدی به علت مسایل عقیدتی و سیاسی رد صلاحیت نشد. نامزدان تمام گروهها امکان انتخاب شدن را پیدا کردند ولی تحریم گسترده مردم بعلت دلسردی از اینکه اصلاح طلبان بتوانند تغییری در وضع موجود بوجود آورند،‌ به پیروزی تیم احمدی نژاد، با آراء محدودی از طرفدارانشان انجامید. بنابراین فارغ از اینکه انتخابات آتی، به انتخابات مجلس شورای اسلامی اختصاص دارد و در چنین انتخاباتی که آراء به صورت سراسری در کل کشور جمع زده نمی شود و نامزدان متعدد و انگیزه های قومی و فامیلی و گروهی در شرکت در انتخابات نقش دارد و تحریم چنین انتخاباتی هیچگاه نتیجه بخش نیست، تحریم انتخابات چیزی را تغییر نمی دهد. حکومت ولایی تکیه زده بر قدرت اساسا متکی به آراء مردم نیست که تحریم آنها بتواند خدشه ای در روند حرکتی حکومت ایجاد کند.

 

نظام ولایت فقیه همواره از انتخابات بعنوان نمایشی در جامعه جهانی استفاده کرده تا بتواند خواست های نامشروع خود را بر مردم و دنیا تحمیل کند. بنابراین چه مردم به پای صندوق ها بروند و چه از این کار پرهیز کنند، همواره دستگاه تبلیغاتی نظام نشان داده که قادر است با استفاده از تکنولوژی در جعل تصویر و با تمرکز روی ده درصد حامی سیستم حکومتی، نمایشی پرشکوه از انتخابات را به تصویر بکشد. بنابراین تحریم انتخابات نه تنها چیزی را تغییر نمی دهد، بلکه درست در راستای خواست حاکمیت است. اگر تا پیش از مجلس ششم،‌ حاکمیت می کوشید با بستن فضای اطلاع رسانی به روی منتقدان و رقبا و محدود و تهدید کردن جناح چپ،‌ فضای رقابت را به نفع جناح راست تغییر دهد،‌ در فردای انتخابات مجلس ششم به درستی دریافت که سطح مقبولیت و مشروعیت اش در میان مردم به حدی نزول کرده که حتی با تبلیغ یک سویه حامیان و مجذوبان در ولایت نیز نمی تواند از مردم رای اعتماد بگیرد، بنابراین مهندسی انتخابات و چینش منتخبان براساس خواست حاکمیت را در دستور کار قرار داد. انتخابات اخیر ریاست جمهوری دقیق ترین مثال ممکن است. نتایج اعلام شده، خصوصا آراء مهدی کروبی نشان می داد که حکومت زحمت خواندن آراء را از دوش مجریان برداشته و نتیجه از قبل نوشته شده را اعلام کرده است. بنابراین رویکرد اصلاح طلبان به انتخابات آتی،‌ نه تنها دستاوردی برای این جنبش به همراه نخواهد داشت، بلکه خدمتی است به حاکمیت تا آسوده خاطر نمایش انتخابات را اجرا و بار دیگر جشن پیروزی برپا کند.

 

راه سوم و نتیجه

 

راه سوم که می تواند رویکرد جنبش سبز به انتخابات آتی باشد،‌ تاکید بر حق مسلم مردم بر تعیین سرنوشت و ممانعت از برگزاری انتخابات نمایشی است. در واقع آنچه شایسته بود که از سوی خاتمی مطرح شود نه اعلام شرط برگزاری انتخابات آزاد، بلکه اعلام تلاش جنبش اصلاحات برای وادار کردن حکومت به برگزاری انتخابات آزاد بر اساس کنوانسیونهای جهانی بود. و اینک انتظار این است که جنبش سبز از امروز تلاش خود را بر این مهم قرار دهد. حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن،‌ دو حق مسلم هر شهروندی است و هیچ جریان سیاسی نمی تواند با تبلیغ تحریم انتخابات مردم را به گذشتن از این حق شان تشویق کند. رهبران و مدیران سیاسی باید مردم را به ایستادگی در برابر حاکمیت تا تحقق این حق حیاتی تشویق و تقویت کنند. همانگونه که مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز در دیدار با خانواده عمادالدین باقی گفته است: «ما هرگز نباید از ورود به سرنوشت اجتماعی خود قطع امید و از حق خود چشم پوشی کنیم.»

 

آیت اله خامنه ای و مدیران تحت امرش ثابت کرده اند که صلاحیت برگزاری انتخابات را ندارند. انتظار برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه از این حکومت،‌ انتظاری عبث است. رویکرد جنبش سبز به انتخابات آتی همانگونه که یکی از رهبران این جنبش اعلام کرده، تاکید بر حق تعیین سرنوشت توسط شهروندان است. اما این تاکید به منزله مشارکت در انتخابات آتی نیست، بلکه به  این معنا است که جنبش سبز فرصت باقی تا انتخابات آتی را به روشنگری پرداخته و به مردم یادآوری خواهد کرد که زمان،‌ زمان چشم پوشی برروی چنین حق مسلمی نیست. مردم باید حاکمیت را وادار کنند تا برگزاری انتخابات را بر عهده کسانی بگذارد که امین رای مردم هستند و صلاحیت برگزاری انتخابات آزاد،‌ سالم و عادلانه را دارند. اتخاذ تاکتیک های مناسب برای ممانعت از برگزاری انتخابات فرمایشی و نمایشی مجلس نهم، رویکرد جنبش سبز به انتخابات آتی خواهد بود. جنبش سبز باید نشان دهد که قادر است خواب آسوده حاکمیت برای برگزاری نمایشی دیگر را برهم بزند و این راه جز با ایمان به حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن شهروندان ایرانی و ایستادگی و مقاومت در برابر مخالفان حقوق مردم ممکن نیست.

 

جمهوری اسلامی، به طور رسمی و از زمان مجلس پنجم به کنوانسیون جهانی انتخابات آزاد،‌ سالم و عادلانه مصوب سازمان بین المجالس ملحق شده است. براساس این کنوانسیون ایران مکلف به رعایت استانداردهای انتخابات آزاد است. ایران همچنین به کنوانسیون جهانی حقوق سیاسی و مدنی ملحق شده است. این کنوانسیون نیز حق شهروندان در تعیین سرنوشت خویش را به رسمیت شناخته و دولت های عضو را به رعایت این حقوق مکلف کرده است. مجموعه جریانهای سیاسی محروم از انتخاب شدن و مجموعه نامزدان مستقل محروم شده باید با شکایت از دولت ایران خواهان ورود سازمانهای بین المللی به مساله نقض قوانین در ایران شوند. اعلام رسمی و صریح عدم صلاحیت حاکمیت برای برگزاری انتخابات و تقاضای نظارت بین المللی بر انتخابات حداقل کاری است که رهبران جنبش سبز قادر به انجام آن هستند. وقت آن است تا آنها تاکتیک های لازم را برای جامعه ترسیم کنند تا آنها برای احقاق حق حاکمیت ملی گامی به پیش بردارند.

 

 

 *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 
 

Things you can do from here: