زندان خانه هم از زمره دستاورد های جمهوری اسلامی است. به گمانم کاملا نو و بی سابقه است. افرادی را در همان اتاق های منزلشان زندان کنند. قفل ها را عوض کنند. و لابد یک مامور امنیتی هم توی هال بنشیند و تلویزیون نگاه کند. تخمه یشکند و منتظر دستور بماند.
هر گونه ارتیاط و وسیله ارتباطی را هم قطع کنند. نه فرزندان بتوانند بیایند و پدر و مادرشان را ببینند. ونه امکان استفاده از اینترنت و تلفن فراهم باشد. این وضعیتی است که برای مهندس موسوی و خانم رهنورد در خانه شان در انتهای بن بست اختر فراهم شده است. در سوی دیگر هم آقا و خانم کروبی همین وضعیت را دارند. البته با فشار بیشتر. پسر و عروسشان را به زندان افکنده اند و پسران دیگر آقای کروبی هم در معرض تهدیدند.
این رفتار نشاندادن مشت آهنین حکومت است. پرسشی که مطرح می شود، این است: ایا این مشت آهنین و اعمال رعب موثر است؟ آیا رهبران جنبش سبز کوتاه می آیند و این فشار ها آن ها را در هم می شکند؟
یک وقتی همین بحث در جضور آیه الله خامنه ای مطرح شد. آقای حجازی هم در تقویم بزرگشان یادداشت می کردند. تقویم های ایشان از زمره مهمترین اسناد کشورست ! آیه الله خامنه ای مطابق معمولشان از مطبوعات انتقاد کردند و فرمودند، فضای جامعه عوض شده است و هیبت حکومت اسیب دیده است. گفتم: منظورتان از هیبت همان رعب است؟ تایید کردند که بایست حکومت هیبت و رعب داشته باشد. گفتم: اما رعب در دل انسان های با ایمان بی تاثیرست. قرآن مجید هم همین استدلال را دارد: سنلقی فی قلوب اللذین کفرواالرعب... در دل کافران رعب می افکنیم. مومنان که نمی هراسند.
کمترین تردیدی وجود ندارد که در برابر این فشار ها مهندس موسوی و کروبی و همسرانشان نخواهند شکست. اما رعب می شکند. مقاومت بر قساوت پیروز می شود. ایه الله منتظری پنجسال تمام در خانه زندانی شد. آنانی که به دیدارش می رفتند. از سر پشت بام همسایه با ایشان که توی حیاط خانه اش می آمد، صحبت می کردند. شگفت این که ایشان از شوخی هم دست بر نمی داشت. یک بار به دانشجویان گفته بود: حالا یه عمری ما از بالای منبر با شما حرف می زدیم و شما ها را کوجولو می دیدیم. حالانوبت شماست که از بالا نگاه کنید!
آن سال های حصر، نقطه تاریکی شد در کارنامه حکومت جمهوری اسلامی که مرجع تقلیدی را که از بنیان گذاران انقلاب و نظریه پردازان ان بود. پنجسال در خانه محبوس کردند...و نیز آن پنجسال نقطه تاریکی است در کارنامه همه کسانی که فریاد نزدند و در برابر ظلم ساکت ماندند. در کارنامه همه ی ما مراجع تقلیدی که در قم بودند. دیدند که چگونه مرجعی در خانه اش محبوس شد، دفتر و بیت اش به تاراج رفت. درس و بحثش تعطیل شد و آن ها به نشانه اعتراض دم نزدند. علاوه بر آن همه کسانی که شاهد آن ستم بودند. و سخنی نگفتند.
حصر موسوی و کروبی هم آزمونی است برای حکومت و هم آزمونی است برای ملت ایران و جنبش سبز. آزمونی برای مراجع تقلید. دادستان کل که اعلام کرد: هرگونه حمایت از سران فتنه به تعبیر او، عملی ضذ انقلابی است. می خواهد در سکوت و تردید مردم و یاران جنبش سبز موسوی و کروبی در حصر بمانند. روزها و ماه ها بگذرد و حصر انان مثل حصر آیه الله منتظری عادی شود. در برابر این سیاست و سنت سکوت باید ایستاد.. این حصر بدون هیچگونه محاکمه و حکم محکمه ای صورت گرفته است.. حتی یک دادگاه نمایشی هم شکل نگرفته است. چه کسی دستور حصر داده است؟ با کدام مبنای شرعی و قانونی؟
اگر ماجرای حصر را تبدیل به یک مساله ملی و جهانی نکنیم. اگر صدای اعتراض مردم بر نخیزد. اگر یک اعتراض ملی شکل نگیرد. آن وقت جنبشی که نتواند از ابتدایی ترین حقوق رهبران خود حمایت کند. آرام آرام خاموش خواهد شد.
منبع: مکتوب، وبلاگ عطااله مهاجرانی
--
دیگر چه باک از باران، ما با دریا همبستریم
همراه شو عزيز، همراه شو عزيز، تنها نمان به درد
کين درد مشترک، هرگز جدا جدا، درمان نمي شود
دشوار زندگي، هرگز براي ما
بي رزم مشترک، آسان نمي شود
روز خشم مردم ایران نزدیک است!