Thursday, December 8, 2011

محمد خاتمی: نشانه ای از فراهم آمدن شرایط انتخابات نمی بینم

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


 جـــرس: در پی بی اعتنایی حکومت به شروط مطروحۀ محمد خاتمی جهت شرکت احتمالی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی، رئیس جمهور سابق ایران اظهار داشت که نشانه ای از فراهم آمدن شرایط انتخابات نمی بیند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر سید محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، در دیدار با اعضاء انجمن اسلامی معلمان، با اشاره به شروط قبلی خود در خصوص پیش شرط های ورود به انتخابات گفت: "اینکه ما اینقدر روی جمهوریت نظام تکیه می کنیم ومی گوئیم نظام ‏نظام جمهوری باشد، یعنی متکی بر آراء و رای و نظر مردم باشد و قدرت ‏در مقابل مردم و نهادهای مردمی مسئول باشد و مردم بتوانند قدرت را ‏بدون توسل به زور جا به جا کنند؛حاکمان خود را خدمتگزار مردم بدانند ‏و در مقابل مردم مسئول بشناسند و تعیین کننده سرنوشت جامعه رای و ‏نظر مردم و اظهار نظر آزاد مردم باشد یک تعارف نیست در مقابلش ‏کسانی هستند که این را قبول ندارند.‏"


محمد خاتمی پیش از این شرایط مورد نظر اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات را مطرح کرده و خواستار تضمین آزادی و سلامت انتخابات، رفع حصر از رهبران جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی شده بود. اما اینک می گوید که نشانه ای از فراهم شدن این شرایط برای ورود اصلاح طلبان به انتخابات را نمی بیند.


متن کامل سخنان رئیس جمهوری سابق ایران را در ادامه بخوانید:


بسم الله الرحمن الرحیم
‏"السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک ‏منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد ‏منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد ‏الحسین و علی اصحاب الحسین"‏

بسیار خشنود و خوشحالم که در این موقعیت حساس که دل هایی که ‏همیشه به یاد حضرت ابا عبدالله الحسین هست ولی در این روزها بیشتر ‏به عشق او می تپد در خدمت کسانی هستیم که پیروان آن بزرگوار و ‏شاگردان مکتب او و معلمان جامعه ما هستند امیدوارم خداوند همه ما را ‏موفق بدارد به شناخت راه و مرام حضرت ابا عبدالله و رفتن در آن راه با ‏پایمردی و استحکام و استواری.‏

شما معلمید؛پیامبر اکرم هم معلم است تعبیری که خداوند می کند ایشان ‏را فرستاد تا تعلیم کتاب و حکمت به جامعه بدهد و علاوه بر معلم بودن ‏الگو هم هست.یعنی کسی است که پیرو او باید بکوشد خود را بر تراز ‏شخصیت او بسازد.‏

امامان ما هم معلمند و ابا عبدالله الحسین (ع) معلم بزرگ است و ‏عاشورا مکتب کسترده در همه تاریخ و آنچه در آنجا رخ داد درس ‏بزرگی است به همه بشریت و این مکتبی است که معیار انسان خوب ‏شدن را به ما می آموزد.‏ ما نگاهمان به ابا عبدالله و عاشورا باید نگاه به یک معلم باشد و به ‏حادثه عاشورا نگاه یک مکتب؛مکتبی که همیشه برای بشر زنده است.‏ آنچه در عاشورا رخ داد درس فضیلت است برای انسان در برابر ‏رذیلت، درس آزادگی و استواری بر اساس کرامت انسان و مهرورزی ‏در برابر درد منشی وخشونت. درس عرفان دربرابر دنیا زدگی و هوا ‏پرستی و درس عدالت در مقابل ظلم و بیداد.‏

عاشورا نفی کننده حکومت غصبی است حکومتی که حق مردم را از ‏دو جهت غصب کرده است ؛یکی اینکه حق مردم است که فضیلت بر آنها ‏حکومت بکند در حالی که حکومتی که مظهر رذیلت است بر جامعه حاکم ‏شده و جامعه را محروم کرده است از اینکه فضیلت بر آن حکومت کند.‏

دوم حق حاکمیت مردم بر سرنوشت و اینکه خود انتخاب کنند و ‏بربگزینند حکومت مورد نیاز خود را در حالی که بی توجه به خواست و ‏نیاز و حق مردم حکومت جبار بر مردم تحمیل کرده است.‏

عاشورا نفی کننده چنین حکومتی است و نیز نشان دهنده منشا همه ‏فسادها و انحراف ها د رجامعه بشری یعنی حکومت فاسد و منحرف ‏است؛نشان می دهد که وقتی حکومت فاسد و منحرف بود فساد و انحراف ‏همه اجزاء جامعه را در بر می گیرد.‏

عاشورا تقابل اخلاق با بد اخلاقی است عاشورا درس اخلاق و اخلاق ‏مداری را می دهد در مقابل کسانیکه اخلاق را زیر پا می گذارند و بد ‏اخلاقی می کنند و بالاخره عاشورا همچنان که گفتم درس عرفان در ‏برابر دنیا زدگی و درس عدالت در برابر ظلم و بیداد می دهد.‏

از عاشورا خیلی چیزها را می شود بیاموزیم ولی من با توجه به ‏وضعیتی که ما و دنیای امروز در آن به سر می برد و درسی که باید به ‏عنوان پیروان ابا عبدالله (ع) از عاشورا بگیریم به دو نکته که در نهضت ‏ابا عبدالله به چشم می خورد اشاره می کنم و می دانید که ابا عبدالله که ‏جهت قیامش را اصلاح در جامعه و امت پیامبر و رفع ناروائی ها و ‏اصلاح نارسائی ها معرفی کرد ما به عنوان کسانی که افتخار می کنیم به ‏نحوی این نظام و انقلاب را قبول داریم و در درون این انقلاب و نظام ‏خواستار اصلاح و اصلاحات هستیم باید ازامام حسین (ع) درس بگیریم.‏

ادیان الهی بخصوص دین اسلام که دین آخر و اکمل هست برای ‏کمال انسانی آمده اند.‏ آمده اند تا همه چیز در خدمت رشد واعتلاء جان انسان قرار بگیرد و ‏این مربوط به تک تک افراد است . همه افراد جداگانه مخاطب خداوند و ‏پیامبر خداوندند اصلا یکی از نشانه های کرامت آدمی و شاید بزرگ ‏ترین کرامت این است که آدمی این افتخار را یافته است که مخاطب به ‏خطاب الهی گردد.‏ ‏"یا ایها الانسان" ؛"یا ایها الناس" در قرآن و سایر کتب الهی زیاد آمده ‏است.انسان از آن جهت انسان است که مخاطب به خطاب الهی است برای ‏چه؟ برای این که اندیشه و اراده خود را به کار بگیرد و در مسیر درست ‏راه برود.‏

قرآن کتاب هدایت است هدایت این است که انسانی که راهرو است و ‏به سوی قله و هدف مشخصی راهنمایی شود قزآن و دین صراط مستقیم ‏است صراط برای کسی است که راه می رود.یعنی انسان کسی است که ‏در حال حرکت و رفتن است.انسان موجود ثابتی نیست بر خلاف سایر ‏موجودات که از پیش چارچوب وجودی آنها؛هویت و ماهیت آنها مشخص ‏است اما انسان کسی است که تا وقتی زنده است نمی شود بگوئیم کیست ؟ ‏چون در حال حرکت است هر لحظه او لحظه دیگری است هدف او هم ‏خداست، الی ربک المنتهی. انسان در حال شدن است یک موجود شونده ‏است موجود ثابت نیست موجود سیار است ولی به کدام سو؟

دین آمده است آن سو را نسان دهد راه مستقیم را ؛راه هدایت را؛راه ‏کمال را.اینکه انسان این استعداد فراوانی دارد که اگر به فعلیت برسد از ‏همه طبیعت و مابعدالطبیعه بزرگ تر است. اگر آن استعداد ها به فعلیت ‏برسد نه تنها از طبیعتی که در متن آن برآمده است با آن عظمت که ‏خداوند می فرماید " أأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا‎ ‎أَمْ السَّمَاءُ‎ ‎بَنَاهَا" یعنی در مقابل این ‏عظمت از نظر خلقت طبیعی انسان خیلی نسبت به آن کوچک است اما ‏این انسان دارای استعداد هایی است که از همه این طبیعت می تواند برتر ‏شود و از ملکوت هم بالاتر می رود یعنی از فرشتگان خدا برتر می شود ‏این استعداد ها در درون انسان است و حدی هم ندارد چگونه باید به ‏فعلیت برسد؟ دین آمده است راه به فعلیت رساندن استعداد ها را به انسان بگوید؛آن ‏هدفی که در ادیان الهی و در قرآن گفته شده است کجاست؟قرب به خداوند ‏و نزدیک شدن به خداوند است.‏

این انسان کسی است که روح خدا در او دمیده شده است خدا گونه ‏است البته استعدادهایی دارد که می تواند خداگونه شود اگر آن استعداد ها ‏از بین برود از انعام و چهارپایان هم پست تر خواهد بود ولی اگر این ‏استعداد ها به فعلیت برسد "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند - بنگر ‏که تا چه حد است مکان آدمیت" ‏دین برای این آمده است هدف، قرب خداست یعنی تخلق به اخلاق ‏الهی و خداوند مطلق است زیبایی مطلق حکمت مطلق است قدرت و علم ‏مطلق و تخلق به اخلاق الهی یعنی این صفات و وضعیت ها را در خود ‏پروراندن.‏ دین برای این آمده است و تک تک افراد مخاطب دین هستند درست ‏است که ما خطاب های اجتماعی هم در قرآن داریم ولی راه کمال متوجه ‏تک تک افراد است صرف نظر از جامعه هر فردی موظف است که خود ‏را بسازد و حرکت به سوی کمال کند.‏
ولی دین خدا که خواستار کمال انسان نمی تواند بی تفاوت به طبیعت ‏و جامعه انسانی باشد اینجاست که آن بحث بزرگ روزگار ما که در ‏گذشته به این صورت اصلا مطرح نبود در دنیای مدرن مطرح شده است ‏که آیا دین در حوزه مسائل اجتماعی دخالت دارد یا فقط به مسائل فردی ‏می پردازد و ما می گوییم دین اگر بخواهد انسان را رشد دهد و واقعیت ‏ها را در نظر داشته باشد انسان در متن طبیعت و جامعه به سر می برد ‏و نمی تواند نسبت به طبیعت و جامعه و نسبت انسان با آن ها بی تفاوت ‏باشد.‏

‏ شخصیت انسانی شخصیت اجتماعی است دین نمی تواند برای رشد ‏انسان بی تفاوت و بی توجه به مسائل اجتماعی باشد وقتی به دین رجوع ‏می کنیم خیلی روشن مشخص می شود آنچه به نام سکولار و ‏سکولاریسم مطرح شده است مورد قبول دین نیست.دست کم ما کسانیکه ‏دین خدا را قبول داریم و خواستار اصلاحات دائم در متن جامعه هستیم ‏معتقدیم که دین به جنبه اجتماعی انسان می پیردازد و کمال فردی انسان ‏گرچه هدف اصلی است، ولی نمی تواند نسبت به امور اجتماعی و وجود ‏اجتماعی انسان بی تفاوت باشد. و می بینیم که بخش قابل توجهی از ‏احکام الهی، احکام اجتماعی است.یعنی نسبت به مسائل ‏اجتماعی,ارتباطات اجتماعی،نحوه سلوک در متن جامعه نحوه ارتباطی ‏که انسان با دیگران باید داشته باشد نحوه نظاماتی که باید برای زندگی ‏برگزیند دین، حکم و فرمان دارد و نیز سیره و سنت پیامبر اکرم و ائمه ‏طاهرین و صحابه بزرگوار هم این است دین توجه به مسائلی دارد که ‏مربوط به جامعه و ارتباطات اجتماعی می شود به طور کلی در سپهر ‏اجتماعی زندگی انسان دخالت ؛مطلب معیار و حکم و ارزش هایی دارد ‏که مربوط به این جنبه می شود.‏

تفاوت ما با خیلی از کسانیکه بعضی مسائل را نمی پسندند و بعضی ‏اشکالات را دارند و حتی شاید انقلاب را هم قبول نداشته باشند این است که ما هم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را قبول ‏داریم هم اینکه معتقدیم دین به جنبه اجتماعی ‏حیات انسان می پردازد و نگاه و عنایت دارد و فقط به جنبه های فردی نمی پردازد.‏

از جمله وظایف انسان این است که نظم اجتماعی مطابق معیارهای ‏الهی در جامعه برقرار کند.اگر این چنین است چگونه دین در مسائل ‏دخالت می کند؟ اینجاست که ممکن است اختلاف نظرهایی پیش بیاید.‏

اینکه ما اینقدر روی جمهوریت نظام تکیه می کنیم ومی گوئیم نظام ‏نظام جمهوری باشدیعنی متکی بر آراء و رای و نظر مردم باشد و قدرت ‏در مقابل مردم و نهادهای مردمی مسئول باشد و مردم بتوانند قدرت را ‏بدون توسل به زور جا به جا کنند؛حاکمان خود را خدمتگزار مردم بدانند ‏و در مقابل مردم مسئول بشناسند و تعیین کننده سرنوشت جامعه رای و ‏نظر مردم و اظهار نظر آزاد مردم باشد یک تعارف نیست در مقابلش ‏کسانی هستند که این را قبول ندارند.‏


می گویند نظام یک چیزی است عده ای که تشخیص می دهند بدون ‏اینکه توجهی به مردم داشته باشند و نظر مردم را بخواهند اگر قدرت و ‏زور پیدا کردند بر جامعه به هر قیمتی هست تحمیل می کنندو رای و ‏نظرمردم هیچ ارزشی ندارد و حکومت هم مسئولیتی در مقابل مردم و ‏رضایت آنان ندارد. اگر هم دنبال رضایت مردم می رود برای این است ‏که بتواند دوام بیاورد وکار بکند بنابراین می تواند به فریب هم متوسل ‏شود می تواند به دروغ هم متوسل شود به هر قیمتی به زور هم متوسل ‏شود به جنبه های دیگر هم متوسل شود برای حفظ و تحمیل این حکومت ‏بر مردم.‏


اختلاف نظر در اینجاست. ما تاکید می کنیم که رای و انتخاب مردم ‏تشریفاتی نیست و این برداشتی است که ما از اسلام داریم و در قانون ‏اساسی ما هم آمده است و مردم هم به همین رأی داده اند.‏


از اینجا می خواهم از نهضت عاشورا استفاده بکنم البته این نکته ای ‏را که می گوییم باید در متن در نظر گرفت یعنی باتوجه به سلوک و ‏رفتار پیامبر و مواضع امیرالمؤمنین و حتی حسن ابن علی (ع) و دیگر ‏امامان تا موید نظری باشد که داریم.‏

ابا عبدالله (ع) خیلی مطالب زیادی دارند از قبل از حرکتشان از ‏مدینه و بعد تا کربلا و روز عاشورا که همه شما شنیدید و می دانید.‏ ولی نکته مورد نظر ما این است که ایشان در مقابل کسانی که می ‏گویند شما این اقدام را نکن؛نرو ، کار دیگری بکن ایشان استدلال می کند ‏که مردم از من خواسته اند که بروم و من اجابت میکنم خواست مردم را ‏و نیز اینکه این حکومتی که هست حکومت جور و ظلم و فساد و ‏انحراف است و یک انسان مسئول نباید این حکومت را بپذیرد در مقابلش ‏حکومتی است که مورد خواست و رضایت مردم است.‏

اقدام امام حسین (ع) نشان دهنده این است که ما در عرصه حیات ‏اجتماعی هم مسئولیم و واگذار به خود نشده و به عنوان یک دین دار ما ‏باید بکوشیم که بر جامعه روابط جامعه، معیارهای مبتنی بر ارزش های ‏الهی و فضیلت های انسانی عالم باشد.دیگر آنکه استقرار یک نظام ‏مطلوب دینی مبتنی بر رضایت و رای مردم است.‏

این را می توان در کنار شیوه پیامبر اکرم(ص)و ایمه اطهار(ع) ‏بدست آوریم. چنان که پیامبر در تأسیس مدینه النبی کرد و امام علی ‏مسؤولیت را به خاطر حضور حاضرو اصرار مردم پذیرفت و امام حسن ‏هم در قراردادی که با معاویه بست به جدّ تأکید کرد که معاویه بعد از ‏خود کسی را نصب نکند و کار را به تشخیص و رأی مردم واگذارد.‏


بنابراین وقتی می گوئیم جمهوری اسلامی یعنی مردم و رضایت آنان ‏در استقرار حکومت اصل است. ما طرفدار انقلاب و ‏اباعبدالله هستیم. کسانی که می گویند رأی مردم در یک نظام مطلوب الهی ‏تعیین کننده است، حکومت ها برآمده از مردمند، در مقابل مردم مسؤول اند، و ‏حق ندارند چیزی را به زور بر مردم تحمیل کنند در مقابل کسانی قرار ‏دارند که می گویند رای مردم تزئینی است و در رأی مردم می توان ‏تصرف کرد و وقتی حکومتی روی کار آمد به هر قیمتی می تواند ‏ادامه دهد. این تفاوت تفاوت عمده ای است.‏ این همه تکیه روی رای مردم و آزادی های موجود در جامعه، تکیه ‏روی پاسخ گویی حاکمان و مسؤولان در مقابل مردم و تحمیل نکردن ‏امور بر آنان از همین جا ناشی می شود. کاملا معلوم است چه کسی ‏طرفدار انقلاب و اسلام اصیل است!؟


در مورد انتخابات هم چنان که بارها گفته شده است امیدواریم شرایط ‏لازم و فضای مناسب برای حضور همگان در انتخابات فراهم آید، گرچه ‏نشانی از فراهم آمدن آن نمی بینیم و معتقدیم گذر از فضاهای امنیتی و باز ‏شدن فضا طبق موازین و پرهیز از تنگ نظری مسؤولان و اعتماد به ‏مردم و نگاه به آینده ای که همه آزادانه و مسؤولانه در عرصه حضور ‏داشته باشند می تواند بسیاری از مشکلات را حل و تهدیدهایی که از هر ‏سو متوجه کشور و مردم است از میان بردارد یا لااقل کاهش دهد.‏


در این دیدار که با مرثیه خوانی آغاز و با ذکر مصیبت به مناسبت ‏عاشورای حسینی و اقامه نماز جماعت ظهر به پایان رسید از سوی ‏اعضاء انجمن مطالبی مطرح شد:‏ تجلیل از عاشورای حسینی و نقش آن در سرنوشت تاریخ و ملت و ‏این که قیام حضرت اباعبدالله الهام بخش انقلاب بزرگ اسلامی بوده است ‏و درس آزادگی و عدالت خواهی عاشورا همواره باید مورد توجه باشد.‏ از شهیدان بزرگوار دکتر بهشتی، رجایی و دکتر باهنر به عنوان ‏بنیانگزاران انجمن اسلامی معلمان تجلیل و بر ادامه راه آن عزیزان تأکید ‏شد.‏


در آستانه انتخابات نیز گفته شد که خواست های حداقلی مطرح شده ‏اگر تحقق یابد می توان شاهد انتخابات خوب و پرشور بود. انتخابات یک ‏اصل محکم در دموکراسی و مردم سالاری است که هدف انقلاب ما بوده ‏است و همه باید بتوانند در آن حضور یابند. طبیعی است ما هم خواستار ‏شرکت همگان در انتخابات سالم و آزاد هستیم، ولی امروز متأسفانه ‏نهادهای نظارتی و دارای اشراف بر انتخابات جناحی هستند و جناحی ‏عمل می کنند و نهادهایی که رسالتشان دفاع از اصل انقلاب و تمامیت ‏ارضی و امنیت است و نباید در امور سیاسی دخالت کنند این اصل را ‏رعایت نمی کنند و با همه سوابق درخشانی که دارند امروز طوری شده ‏است که نظر مردم نسبت به آنان عوض شده است و این باعث تأسف ‏فراوان است.‏


انجمن اسلامی معلمان همواره پای بندی خود را به موازین و ‏ارزشهای انقلاب و مصالح ملی نشان داده و براساس قانون حرکت کرده ‏است، ولی در مقابل مورد جفا قرار گرفته است، چنان که در این سال ها ‏شاهد دستگیری ها و وادار کردن به استعفا و اخراج بسیاری از برادران ‏و خواهران بوده ایم.‏ انتخابات فرصت برای حضور و بیان آراء و روشنگری است، ولی ‏وقتی همه راهها به روی ما و بسیاری از گروه ها و جریان ها بسته می ‏شود از کدام رقابت و فرصت می توان صحبت کرد و وقتی شرایط ‏حضور عادلانه فراهم نباشد شرکت ما در انتخابات چه توجیهی دارد؟



 
 

Things you can do from here: