Sent to you by Protester via Google Reader:
به گزارش حدیث سرو، آیت الله دستغیب، با اشاره به آیه سیزدهم و چهاردهم سوره نساء افزود: همه سخنان ائمه اطهارعليهم السلام از قرآن كريم است، لذا هر دستور و سفارشى كه ايشان به افراد يا گروههاى مختلف مى دادند يا سخنى با آنها در ميان مى گذاشتند، از ناحيه رضاى پروردگار بود به همين جهت همه دستورات و فرامين آنها واجب و لازم الاجرا بود، حتى آنهايى كه جنبه شخصى داشت و مربوط به دين و اعتقادات نمى شد. پس ائمه اطهارعليهم السلام علاوه بر ولايت تكوينى، ولايت تشريعى داشته يعنى مشمول آيه «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» بودند. وی در ادامه با اشاره به حدود و اختیارات ولایت فقیه ادامه داد: در مورد فقها اختلافى نيست كه ايشان ولايت تكوينى برايشان موضوعيتى ندارد؛ يعنى به هيچ وجه لازم نيست كه فقيهى ولايت تكوينى داشته باشد اگر چه بعضى از آنها به جهت نزديكى و بهره مندى از حضرات معصومين، به نحو جزيى از اين ولايت بهره مند بودند همچنانكه از غير فقها نيز بعضى اين مرتبه را داشتند. همچنين اختلافى نيست كه فقيه مى تواند احكام شرع را از طريق قرآن و سنّت استنباط و به مردم ابلاغ كند همچنين اجازه قضاوت در اختلافات مردم را نيز دارد. بنا به روايات صحيحه اطاعت در احكام دين از فقيه عادلى كه داراى ملكه "عدالت" است و عدم خروج از دايره" قرآن و سنّت" دغدغه هميشگيش مىباشد براى مردم عادى لازم است و چنين كسى حجّت امام زمان بر مردم است. اما آيا دايره نفوذ ولايت فقيه شامل مسائل شخصى و امور غير دينى نيز مىشود يا خير؟ يعنى اگر فقيهى به كسى دستور دهد كه فلان مسافرت را انجام بده يا فلان كار را بكن يا اين سخن را بگو - بر فرض آنكه همه اين امور از مباحات باشند و ربطى به احكام و مسائل شرعى نداشته باشند - آيا تخلّف از دستور او معصيت است يا خير؟ اين همان ولايت مطلقهاى است كه بعضى آن را پذيرفته، بعضى رد مى كنند. تفصيل آن در جاى ديگر بيان خواهد شد. وی در ادامه با اشاره به خطبه هفدهم نهج البلاغه فرمودند: مولا على عليه السلام در خطبه 17 نهج البلاغه درباره ظلم، كه يكى از اقسام حدود الهى است، مى افزاید: «آگاه باشيد كه ظلم بر سه قسم است: ظلمى كه نابخشودنى است و ظلمى كه بدون مجازات نمى ماند و ظلمى كه بخشودنى و جبران شدنى است. اما ظلمى كه نابخشودنى است، شرك به خداى سبحان است كه فرمود: «خداوند هيچ گاه از شرك به خود در نمى گذرد» و اما ظلمى كه بخشودنى است، ستمى است كه بنده با گناهان بر خويش روا داشته است و ظلمى كه بدون مجازات نيست ستمگرى بعضى از بندگان بر بعض ديگر است كه قصاص در آنجا سخت است. مجروح كردن با كارد يا تازيانه زدن نيست بله اينها در برابرش كوچك است». گناهان انسان نسبت به خود، ظلمى است كه بر خويش روا مى دارد اما احتمال بخشيده شدن آنها زياد است به شرط آنكه در زمره گناهان كبيره نباشد و همانطور كه مى دانيم اصرار بر گناهان صغيره نيز گناه كبيره است. اين در صورت عدم توبه است چرا كه با وجود توبه، حتّى گناهان كبيره نيز بخشيده مى شوند. اما ظلم به ديگران اعمّ از تجاوز به جان، مال و آبروى آنهاست. پس كسى كه به جان كسى تعدّى مى كند؛ او را مى كشد يا صدمه اى به او وارد مى كند، مرتكب گناهى سخت شده و حسب مورد بايد قصاص شود. همچنين كسى كه به مال ديگران دست اندازى مى كند بايد جبران كند تا توبه اش پذيرفته شود اما كسى كه آبروى افراد را مى ريزد يا به نواميس مردم تجاوز مىكند، گناهى بزرگ مرتكب شده و عقوبتى شديد در پيش رو دارد و مخصوصاً در مورد تجاوز به نواميس، اگر توبه نكنند مستحقّ حد است. وی در پایان این سخنرانی ضمن خیرخواهی و نصیحت به هیئت حاکمه تاکید کرد: خيرخواهى و نصيحت وظيفه هميشگى هر مؤمن در قبال برادر مؤمن خويش است. آقايان هيأت حاكمه دو راه در پيش رو دارند: راه اول برآورده ساختن تقاضاهاى به حقّ مردم در عمل به قانون اساسى است - البته همه اصول قانون نه تنها اصول مربوط به رهبرى و ولايت فقيه - همچنين آزادى زندانيان سياسى، رفع حصر از آقايان موسوى و كروبى. بازگشت به قانون در برگزارى انتخابات و حذف نظارت استصوابى و اينكه اصل بر برائت افراد است. نتيجه اين رويكرد، رضايتمندى اكثريت مردم، روى كار آمدن افراد صالح به عنوان نماينده مجلس و رييس جمهور، تقسيم ثروت بين مردم و نظارت مجلس بر امور مملكت است به علاوه بسيارى از سپاهيان و بسيجيان راحت مى شوند. اموال بيت المال اين طرف و آن طرف نمى رود و همه امور اصلاح مى شود. همچنين كسى خط و نشان براى كل مملكت نمى كشد. همه زندگى خوبى خواهند داشت و امنيت برقرار مىشود. همه با شوق به طرف خدا مى آيند و ديگر لازم نيست سر و صداى بيهوده به راه انداخت. دروغها از بين مى رود و به تدريج راستى روى كار مى آيد. ايجاد رعب و وحشت در ميان مردم زندگىیها را از هم مى پاشد، اختلافات روحى ايجاد مى كند و نشاط دينى را از بين مى برد. بعلاوه ارادتى كه با ارعاب و وحشت ايجاد شود حاصلى ندارد. همه عقلاى عالم و خود آقايان مى دانند كه روش دوم به ضرر همه هست و هر چه بگذرد وضع را بدتر مى كند. هر چه هم بگويند خبرى نيست، فقرى نيست، اشتغال ايجاد شده و... بالاخره معلوم مى شود كه واقعيت اين نيست.
وی ادامه داد: راه دوم اين است كه بر حرف خود اصرار كنند و بگويند: «هر چه ما میگوييم درست است» نتيجه اين روش، برخوردهاى شديد با مردم است. البته هر چقدر هم كه بگويند: «برخورد شديد مى كنيم» باز هم براى مدتى جواب مى دهد و راه حل مناسبى براى هميشه نيست.
Things you can do from here:
- Subscribe to جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites