سازماندهی چماقداران لباسشخصی، تاکتیک مشترک سرکوب در دیکتاتوریها
دیپلماسى ایرانى در یادداشتی کوتاه به بررسی پدیده اوباش حکومتى در ساختارهاى دیکتاتورى پرداخت و با اشاره به گزارش رسانههای دولتی و حکومتی ایران درباره استفاده بسیاری از حکومتهای دیکتاتوری منطقه از اوباش و عوامل لباس شخصی برای سرکوب معترضان، نوشت:
شبکه خبرى العالم که ظاهرا به دلیل پوشش خبرى اعتراضات سیاسى در کشورهاى حاشیه خلیج فارس با محدودیت هایى در اینترنت و پخش ماهواره اى مواجه شده است، روز جمعه گزارش داد که بیش از ۴۰۰ شهروند بحرینى در حملات نیروهاى امنیتى و اوباش به تظاهرکنندگان در منامه زخمى شدند.
این شبکه همچنین تاکید کرد: نیروهاى امنیتى و اوباش حکومتى در حمله به تظاهرکنندگان به سوى آنها تیراندازى کرده و گاز اشک آور شلیک کردند. این در حالى است که معترضان مشغول راهپیمایى در سکوت بودند و کمترین حرکت خشونت آمیزى از جانب آنها مشاهده نشده بود.
آن گونه که العالم مشاهده و تفسیر کرده، عمده برخوردهاى صورت گرفته با معترضان از سوى عده اى طراحى و انجام شده است که مى توان آنها را اوباش و چماقداران وابسته به حکومت نامید. اعمال خشونت از سوى این قشر به شبهات دیگرى هم دامن زده است؛ تا جایى که خبرگزارى فارس در گفتگو با یکى از فعالان سیاسى بحرین، از تجاوز به برخى زندانیان سیاسى در بحرین خبر داده است.
با وجودى که این اولین بار نیست که چنین خبرها یا رخدادهایى در جریان اعتراضات سیاسى در یک کشور شنیده مى شود، اما تکرار این دست اتفاقات آن هم در حکومت هایى که اکثریت آنها را مسلمانان تشکیل مى دهند و آن کشور نیز در زمره کشورهاى اسلامى محسوب مى شود، بیش از هر چیز درجه استبداد و خودکامگى و میزان توسعه نیافتگى و ظاهرسازى دینى را نزد حاکمان نشان مى دهد.
در گزارش العالم درباره شیوه برخوردهاى صورت گرفته با مخالفان آمده است که "دهها هزار تن از فعالان سیاسی و مردم مخالف رژیم آل خلیفه در بحرین روز جمعه به سمت دربار پادشاهی این کشور تظاهرات کردند که با حمله اوباش طرفدار حکومت که حمایت پلیس را داشتند، این تظاهرات آرام به خشونت کشیده شد."
آنچه در این میان به عنوان وجه مشترک نوع سرکوب ها در مصر، لیبى، عربستان، بحرین و امثالهم جلب توجه مى کند، استفاده حکومت ها از نیروهایى شبه نظامى و اوباش گونه است که جدا از ماموران پلیس به سرکوب و ارعاب مردم مى پردازند و شاید تلاش مى شود که بخشى از مردم و عوامل خودسر نامیده شوند.
با گسترده شدن فضاى اطلاع رسانى و تاثیر وقایع داخلى بر نگرش و مناسبات خارجى، حتى دیکتاتورها نیز از دست زدن به برخى رفتارها بطور مستقیم و یا علنى شدن خوى وحشیانهشان در مقابل چشم دوربین ها و ناظران بین المللى، مى پرهیزند و مى کوشند با دخیل کردن نیروهایى تحت عنوان طرفداران یا فداییان حکومت به غائله هاى خیابانى، رفتار ماموران رسمى و جنس دستورات ابلاغى خود را مسالمت آمیز و معقول نشان دهند.
رهبرى چون معمر قذافى با مزدور و بیگانه خواندن مخالفان و یا زدن برچسب هاى القاعده اى به آنها، توجیهات لازم را براى سرکوب و کشتار گسترده دست و پا مى کند و در عربستان، تقابل با دین و خدا بهانه اى براى سرکوب معترضان مى شود. با این وجود این حکومت ها همواره با پرورش دسته هاى تندرو و تبدیل آنها به طبقه اى حکومتى سعى مى کنند فضاى آرام تجمعات را به خشونت بکشند و با ایجاد ترس و وحشت در تظاهرکنندگان، از حضور گسترده و مداوم آنها و نیز اوج گیرى اعتراضات جلوگیرى کنند.
غالبا نظام هاى بسته اى که نه قائل به راى و مشارکت مردم در عرصه سیاسى هستند و نه حضور خیابانى و وسیع مخالفان را برمى تابند، پرورش اقشار مزدبگیرى را که تعلق ایدئولوژیک، خانوادگى یا شغلى به نظام حاکم دارند، به عنوان بدیل سازوکارهاى دموکراتیک در حفظ موقعیت و مهار مخالفان درنظر مى گیرند و بدین منظور خلاهاى به وجود آمده در سایر بخش ها نظیر ارتش یا دستگاه هاى امنیتى را پر مى کنند.
ارتش کشورى چون مصر به دلیل نزدیکى اش به امریکا با رژیم مبارک همراهى نکرد و همین مساله موجب شد تا در مقطعى کوتاه برخى گروه هاى چماق بدست و شترسوار که اطلاق حامیان مبارک را بر خود داشتند به سرکوب مردم بپردازند. اما از سوى دیگر ارتش لیبى وابسته به خود قذافى بوده و به دلیل خاستگاه غیرمردمى و کاملا دولتى اش، در هراس از سقوط و از کف دادن قدرت به همه امکانات تهاجمى متوسل شده است.
اما بحرین و عربستان نیز ناچار از بکارگیرى دسته هاى چماقدار و خشونت طلب شده اند تا با برهم زدن راهپیمایى هاى مسالمت آمیز مخالفان، از بى شمار جلوه کردن توده هاى مخالف جلوگیرى کرده و اعتراضات را به فرسایش و خستگى بکشاند.
آنچه در این میان بیش از هر چیز رخ مى نماید، شکنندگى و بى اعتبارى حکومت هایى است که از ابراز مخالفت و شنیدن صداى مخالفان مى هراسند و حتى با وجود ناظران بین المللى و احتمال مخابره شدن سرکوب و تجاوز و دروغگویى هاى آشکارشان ترجیح مى دهند به هر قیمت در قدرت بمانند ولى پاى دموکراسى را که بر مدار گردش دولت ها و راى مردم مى گردد، به ساختار حاکمیت باز نکنند.
--
آسمان را به یاد یاران دربند، از آن خود خواهیم کرد
دیگر چه باک از باران، ما با دریا همبستریم
همراه شو عزيز، همراه شو عزيز، تنها نمان به درد
کين درد مشترک، هرگز جدا جدا، درمان نمي شود
دشوار زندگي، هرگز براي ما
بي رزم مشترک، آسان نمي شود
روز خشم مردم ایران نزدیک است!