Friday, June 3, 2011

دلنوشته همسر شهید باکری برای هاله سحابی

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via تحول سبز by Editor02 on 6/2/11

تحول سبز: در پی جانباختنِ هاله سحابی در جریان مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم عزت الله سحابی، همسر شهید باکری، طی دلنوشته ای خطاب به مرحوم هاله سحابی، مروری بر رخدادهای سالهای اخیر و خصائل اخلاقی و اجتماعی وی داشته و خاطرنشان کرد "شما برنده روز چهارشنبه و مدیر تمام صحنه ها بودید. با تمام بد اخلاقی ها و سختگیری ها، در نسیم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فریاد یا زهرا یا مظلوم پیکر پاکتان در کنار پدر که همیشه همراه او بودی در سینه سرد خاک آرام گرفت … وای بر حال کسانی که با بغض و نادانی و خودپرستی شما را آزار دادند و خداوند فرصت ندامت را از آنها گرفت ."

فاطمه امیرانی، همسر شهید باکری، از سرداران مدافع کشور در جنگ هشت ساله – که بدلیل حمایت هایش از جنبش سبز، مورد غضب و اهانت ماموران حکومت قرار گرفت – در دلنوشته خود خطاب به مرحوم هاله سحابی آورد:

هاله خانم :
من شما را چند بار بیشتر ندیده بودم . اولین بار در جشن عروسی احسان بعنوان میهمان خانواده عروس تشریف آورده بودید . چقدر از دیدن شما خوشحال شدم . نام سحابی برای دانشجویان قبل از انقلاب نام آشنایی است . مبارزات و افکار نشات گرفته از اسلام ، این روشنفکران اسلامی ، ما را جذب تفکر انسان ساز اسلام کرد . اما چشم های شما در اندک زمانی تمام محبتی که شما به خانواده شهدا داشتید به من انتقال داد و محبت هاله خانم سحابی به دل ما نشست . بعد ها عروس خود را از فرزندان شهید دفاع مقدس انتخاب کردید و شنیدم زینب چگونه از شما تعریف می کرد که "من از وقتی وارد این خانواده شده ام معنای مسلمانی را فهمیده ام. "

بار دیگر شما را با چهره بشاش ویک دسته گل در میدان بهارستان دیدم . سعی می کردید نشان دهید اعتراضتان از روی علاقه به این مملکت است نه از روی بغض . متاسفانه همان روز ظاهرا بازداشت شده بودید .

تا این که دو سه هفته پیش با یکی از دوستان برای عیادت پدر گرامیتان رفتیم و خوشبختانه شما د ر بیمارستان تشریف داشتید . با ادبی که از شما سراغ داشتیم از ما استقبال کردید . می خواستم از پدر شما بخاطر تمام تلاشی که قبل از انقلاب برای آزادی مردم ما کرده بود، تشکر کنم و هم عذر خواهی کنم از این که به این آیه شریفه که "الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (‏آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می‌دهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی می‌کنند .آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است ، و ایشان واقعاً خردمندند)، عمل نکردم و سخنان ایشان را بعدها نشنیدم . و فکر می کردیم تکثر افکار استقلال و امنیت را به خطر می اندازد . غافل از این که رشد جامعه و تضمین امنیت در تبادل افکار است .

در ضمن از شما راجع به وضعیت زندان پرسیدم . فقط قسمت های مثبت را تعریف کردید . از زنان هم بند خود به نیکی یاد کردید و خبر خوب که یک زندان می خواهند بسازند و وضع زنان زندانی بهتر می شود . تا چند روز به این جمله شما فکر می کردم نمی دانستم از این خبر خوشحال باشم و یا ناراحت . اما بی اختیار از چشم هایم اشک می آمد!!
اما دیروز با عجله لواسان آمدم تا در تشییع پدر عزیز تان شرکت کنم ،متاسفانه دیر رسیدم و فقط فاتحه ای خواندیم . که زینب را دیدم و اتفاقی که برای شما افتاده بود تعریف کرد و ما با امید این که بالاخره شما را در منزل پدری می بینیم ،به سوی خانه شما روان شدیم .

گریه های زینب که شما را صدا می کرد خبر از عمق فاجعه می داد .من که باور نمی کردم به این سادگی از همه ما قهر کنی و بروی ؟ نگاه پر از مهرت را به روی همه ببندی!! شمایی که به قول همسر بزرگوارتان همیشه به دیگران فکر می کردید که چگونه می توانید به بهتر زندگی کردن آنها کمک کنید و مشکلات مردم گرفتاری که در حق آنها ظلم شده بود به گونه ای رفع کنید.

نمی دانم در آن دقایق تدفین پدر مبارزتان که بقول دوست مشترکمان مسلمان واقعی و وطن دوست بود و با تمام فشارها هیچوقت از اسلام و ایران جدا نشد ، به شما چه گذشت که خداوند رحمان و رحیم حکم آزادی هاله خانم را امضاء کرد .

شما برنده روز چهار شنبه و مدیر تمام صحنه ها بودید با تمام بد اخلاقی ها و سختگیری ها در نسیم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فریاد یا زهرا یا مظلوم پیکر پاکتان در کنار پدر که همیشه همراه او بودی در سینه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانیتان دوست داشتند در این سفر ابدی شما را با اشکانشان بدرقه کردند . وای بر حال کسانی که با بغض و نادانی و خودپرستی شما را آزار دادند . و خداوند فرصت ندامت را از آنها گرفت .

به امید دیدار فاطمه امیرانی


 
 

Things you can do from here: