Sunday, May 15, 2011

مجتبی واحدی: فرض برگزاری انتخابات آزاد در ج.ا. بدون نظارت بین‌المللی را منتفی می‌دانم

 مجتبی واحدی: فرض برگزاری انتخابات آزاد در ج.ا. بدون نظارت بین‌المللی را منتفی می‌دانم


اختصاصی خبرنگاران سبز/ گفت‌وگو:

خبرنگاران سبز در گفت‌گویی با سید مجتبی واحدی، از مشاروان شیخ مهدی کروبی که هم اکنون در خارج کشور به سر می‌برد، در باره سابقه سياسی و رسانه‌ای ايشان و نظرات ايشان در باره وضعيت رهبران سبز، اختلافات داخلی حکومت‌گران، ولايت فقيه، برنامه‌های خرداد ۹۰، آسيب‌شناسی جنبش سبز، شرکت يا عدم شرکت در انتخابات آتی احتمالی با ایشان به گفت‌وگو نشستیم. بخش اول و بخش دوم این گفت‌وگو را پیش از این تقدیم کردیم. بخش آخر و پایانی این گفت‌وگو را در زیر بخوانید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خبرنگاران سبز: با نگاه آسيب‌شناسانه، شما مهمترين ناکارامدی‌ها يا کمبوهای جنبش سبز اعتراضی مردم را در چه چيزی می‌بينيد؟

-- يک اشکال بيرونی داريم و آن اين است که برخی افراد و يا نحله‌های فکری که قبل از جنبش سبز جز معترضين بودند به اين تشکل و جنبش اعتماد نداشتند. که البته اين در حال رفع شدن است. البته منظور من جنبش سبز فراگير است نه جنبش سبزی که در قالبی محدود شود. اشکال درونی اين است که برخی از دوستان به دليل روابطی که داشته‌اند سخت‌ بوده‌ است که از برخی مفاهيم دل بکنند. اجازه بدهيد من بيشتر از اين، اين مسئله را باز نکنم ولی حتما مخاطبان می‌توانند جزييات را از اين حرف استخراج کنند. اين دل نکندن از برخی از مفاهيم و افراد کار را سخت کرده است. از طرف ديگر، اينکه افراد به مبانی خود پايبند باشند ولی مواضع خود را به تدريج و بر اساس شرايط زمان اصلاح کنند يک ارزش محسوب می‌شود. اينکه کسی ناگهان مواضعش ۱۸۰ درجه تغيير کند ارزش نيست. به نظر من کسانی که اينگونه تغيير می‌کنند خيلی قابل اعتماد نيستند.

به نظرم با زندانی شدن آقايان موسوی و کروبی، اشکال بيرونی تا حدودی برطرف شده است. و اين اعتماد جلب شد که اين آقايان به دنبال منفعت شخصی نيستند. اگر به دنبال منافع شخصی بودند، با حکومت کنار می‌آمدند و کارشان به اينجا نمی‌رسيد که يک مرد ۷۴ ساله را به مدت ۸۴ روز از يک ورق روزنامه و کاغذ و کتاب محروم کنند. يا اينکه آقای موسوی را در ختم پدرش اذيت کنند و از برگزاری مراسم ختم جلوگيری کنند.

در مورد مشکل درونی، با مراجعه به اظهار نظر دوستانی که وابسته به جنبش سبز هستند احساس می‌کنم که واقع‌گرايی بيشتری به چشم می‌خورد، از جمله خود من که شايد مواضعم نسبت به سابق از تعصب تهی‌تر شده باشد.

 

خبرنگاران سبز: آيا شما گفتمان تحليل وقايع و آسيب‌شناسی را در جنبش سبز غايب نمی‌بينيد؟

-- شايد بروزش غايب است. ولی اين يک نقص است. مردم بايد اعتماد کنند که اين گفتمان، تلاش، و انگيزه وجود دارد. بايد راه را باز گذاشت. همين گفت‌وگوها وقتی شفاف‌تر و انتقادی‌تر می‌شود به معنی باز گذاشتن راه آسيب شناسی است. آسيب‌شناسی بايد هم از درون صورت بگيرد و هم از بيرون. از درون البته به خاطر خودشيفتگی‌يی که همه ما داريم سخت باشد. ولی گفت‌وگوهايی صريح مثل اين کمک می‌کند که هم راه خودانتقادی گشوده شود و هم آسيب‌شناسی از بيرون.

 

خبرنگاران سبز: با توجه به شايعه‌هايی که مبنی بر نامزدی آقای حسن خمينی برای انتخابات بعدی مطرح شده است بفرماييد موضع شخص شما و احتمالا آقای کروبی برای انتخابات بعدی چيست؟

-- من از موضع خودم که احتمالا آقای کروبی هم با آن موافق هستند (چون قبلا در اين باره با ايشان صحبت کرده‌ام) خواهم گفت. من صحبت در باره انتخابات را يک مسئله‌ بيهوده می‌دانم. فرض کنيم که حکومت عاقل شد، رد صلاحيت‌های غير منطقی را کنار گذاشت و اجازه داد انتخابات آزاد برگزار بشود. نهايتا اين مجلس، شبيه مجلس ششم خواهد شد يا يک رييس جمهور شبيه آقای خاتمی انتخاب خواهد شد. ولی اين اتفاق نخواهد افتاد؛ آقای خامنه‌ای مواضعی که تصرف کرده است را پس نخواهد داد. حداقل به راحتی و جز با زور پس نخواهد داد. امروز که مجلس با آقای خامنه‌ای هماهنگ است، باز هم آقای خامنه‌ای مجلس را دور می‌زند.

در قضيه آقای مصلحی، تمام توجه‌ها متوجه اين شد که رهبری اختيارات رييس جمهور را ناديده گرفته است. اما کار بالاتری اتفاق افتاد. به محض اينکه مصلحی استعفا داد يا برکنار شد (که ما هر دو را در قانون اساسی داريم). رييس دولت (اگر مشروعيتی برايش قايل باشيم) حق دارد وزيرش را عزل کند. به محضی که وزير عزل شد، او ديگر وزير نيست. حتی اگر قرار باشد خود او دوباره در مسند باشد مجلس دوباره بايد رای اعتماد بدهد. وقتی که آقای خامنه‌ای به راحتی مجلس و رييس جمهوری را دور می‌زند و می‌گويند کسی حق ندارد مبانی تصميم گيری رهبری را بپرسد ما انتخابات را برای چه می‌خواهيم؟ همه اين‌ها با فرض اين است که انتخاباتی آزاد برگزار شود. من فرض برگزاری يک انتخابات آزاد در ج.ا. را تا زمانی که يک اهرم نظارتی قوی (که امروز متاسفانه به نظر می‌رسد که بايد نظارت خارجی باشد) وجود نداشته باشد را منتفی می‌دانم.

 

يعنی اين حکومت قبلا از طريق رد صلاحيت می‌توانست کارش را انجام دهد اما اکنون ياد گرفته‌ است که صندوق‌ها را پر رای بکند. کسی در باره نمايش مسخره بودن انتخابات سال ۸۸ ترديدی ندارد. چرا بايد به استقبال انتخاباتی برويم که ما قرار است تنها گرم کننده تنورش باشيم. چرا بايد حرف آقای خامنه‌ای که حدود يک سال و نيم پيش گفته بود «دنيا خواهد ديد که در انتخابات بعدی نيز مردم پر شکوه شرکت خواهند کرد» را به کرسی بنشانيم؟ وانگهی به فرض که انتخاباتی آزاد برگزار شود و مجلسی مردمی هم تشکيل شود، مجلسی که به راحتی دور زده می‌شود چه اهميتی دارد. در قضيه مصلحی، بعد از برکناری يا استعفای او، آقای خامنه‌ای اگر می‌خواست حرمت قانون اساسی را محترم بشمارد بايد از رييس دولت می‌خواست يا خواهش می‌کرد که اين فرد دوباره به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگيرد. ما به درستی يا نادرستی کار احمدی‌نژاد کاری نداريم، ولی به محضی که وزيری برکنار شد، انتخاب وزير جديد به صراحت قانون اساسی به رای اعتماد مجلس نياز دارد. که در گفت‌وگوهای اخير به اين نکته توجه نشده است.

من مطمئنم سيد حسن خمينی يا هر کس ديگر را فقط آقای خامنه‌ای می‌خواهد تا حرفش را به کرسی بنشاند که مردم را دوباره در صف انتخابات قرار دهد. ولی فردای انتخابات، آش همين آش هست و کاسه همين کاسه. ضمن اينکه آقای خامنه‌ای تازه به دهنش مزه کرده  است که در کار همه‌ی نهادها دخالت کند؛ عادت کرده است که رييس قوه قضاييه بگويد برای ما  رضايت رهبری مهم است و نه اجرای عدالت؛ رييس دولت نتواند وزيرش را برکنار کند؛ و مجلس نتواند رای اعتماد بدهد. پس ما نبايد وارد بازی انتخابات بشويم. چيزی به نام انتخابات در ايران برای من متصور نيست و آن را فقط بازی می‌دانم.

 

خبرنگاران سبز: بنابراين موضع شما و استنباط شما از موضع آقای کروبی شرکت نکردن در انتخابات است؟

-- من آخرين صحبتی که در باره انتخابات با آقای کروبی کردم همين مسايل گفته شد. ايشان (تقريبا شش ماه پيش) گفت امروز هم صحبت در باره شرکت در انتخابات کار و هم صحبت در باره عدم شرکت در انتخابات کار غلطی است. من مطمئنم با شرايطی که امروز پيش آمده است حتما آقای کروبی هم قائل به انتخابات نيستند (مگر ايشان وقتی که طرح نظارت بر نمايندگان مطرح شد ايشان نگفتند که مجلس دارد تشريفاتی می‌شود. متاسفانه اين طرح در حال تصويب است که اجازه می‌دهد شورای نگهبان نماينده را در طول نمايندگی برکنار کند.

 

خبرنگاران سبز: آيا شما هم قبول داريد که عصبيت و عصبانيت از مردم به حکومت منتقل شده است و حکومت هم اکنون در دورانی از سرگردانی و عصبيت به سر می‌برد؟

-- ببينيد مشکل اساسی اين حکومت اين است که هميشه بر مبنای دشمن‌محوری و رقيب محوری کار انجام می‌داده‌ است. بعد از اينکه به خيال خود رقبا و دشمنان را خانه نشين و بازداشت کرده است، طبيعتا مبانی ائتلاف درون حکومتی‌اشان از هم پاشيده است و  اينجاست که عصبيت‌های آن بروز می‌کند. از طرفی ناکارآمدی‌ها نيز به اوج رسيده است. يعنی تلفيقی از ناکارامدی و توهم نبود رقيب و دشمن باعث شده که از يک سو مبانی کنار هم نشستن‌شان از بين برود و از سوی ديگر انگيزه انداختن گناه و تقصير ناکارمدی‌ها را به گردن طيف مقابل (رهبری يا احمدی‌نژاد)‌ بياندازند. اين‌ها باعث می‌شود که عصبيت‌هايی که در دل داشته‌اند بروز و ظهور بيشتری داشته باشد.

بنده اولين بار ۱۴ ماه پيش در محفلی که ۲۰۰ خبرنگار آمريکايی بودند گفتم از اواخر سال ۸۹ اختلاف بين آقای احمدی‌نژاد و آقای خامنه‌ای علنی خواهد شد. مبانی آن را هم توضيح دادم. امسال بخصوص به دليل انتخابات مجلس اين مسئله شدت بيشتری دارد. از آنجاييکه نمی‌توانند به رهبری انتقاد کنند يا به او ناسزا بگويند، بايد انتقاد‌ها را متوجه دولت کنند. انگيزه انتقاد هم وجود دارد. در نتيجه از فساد اخلاقی آقای بقايی می‌گويند تا فساد سياسی آقای مشايی تا فساد مالی آقای رحيمی. و آن‌ها هم متقابلا ناچارند جواد لاريجانی يا ديگران را تهديد کنند و يا آقای احمدی‌نژاد بگويد که اگر اين اتفاق بيافتد من نيز خواهم گفت که تقلب از کجا نشات گرفت. پس يکی به دليل از بين رفتن دليل ائتلاف و ديگری نزديک شدن زمان سهم‌گيری از حکومت اين عصبيت‌ها ظهور پيدا کرده است.

 

خبرنگاران سبز: پس درست است که بگوييم که به هر حال متضرر بزرگ اين دعوا مردم خواهند بود که بايد هزينه‌ی آن را بپردازند؟

-- نگاه من از زاويه‌ای ديگر است. به نظر من هر يک روزی که يک حکومت بی‌کفايت راس کار باشد، بدليل هدر رفتن منابع داخلی و خارجی و از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی در عرصه رقابت‌های داغ جهانی مردم دچار خسران می‌شوند. از طرف ديگر، همين حکومت بی‌کفايت به جای اينکه حداقل کفايتش را صرف حل مشکلات مردم بکند ناچار است صرف رو کردن مفاسد رقيب و حذف رقيب خانگی بکند. از طرف ديگر، چون هر کدام نگران رفتن است، در خوردن و بردن و چپاول عجله بيبشتر دارند. که البته همه اين‌ها به مردم ضرر می‌زند. ولی بيشترين ضرر ناشی از راس کار بودن حکومتی بی‌کفايت و فاسد است. حکومتی که يک روزش هم باعث خسران است.

 

خبرنگاران سبز: شما اين اختلافات درون حکومتی را به سود يا به ضرر جريان آزادی‌خواهی مردم می‌دانيد؟

-- اين فرسايش درونی حکومت در مجموع به نفع مردم است. عرض کردم اين حکومت حتی يک روزش به ضرر مردم است. فرسايش باعث افزايش سرعت سقوط می‌شود گرچه ممکن است در يک مقطعی زيان‌ها بيشتر بشود. اما چون دوره تداوم و ثبات حکومت را کمتر می‌کند حتما به نفع مردم است.

 

خبرنگاران سبز: تاثير وقايع و تحولات منطقه‌ای بر جنبش سبز را چگونه می‌بينيد؟

-- دو جنبه دارد. يکی اينکه روحيه سران کشور تضعيف می‌شود. کسانی که فکر می‌کردند توپ هم نمی‌تواند آن‌ها را از جايشان تکان دهد ديدند که کسانی که از آن‌ها مدعی‌تر بودند سرنگون شدند. مثلا شايد به ياد داشته باشيد که چند ماه پيش که حسنی مبارک به آمريکا سفر کرده بود و عکس او را روزنامه‌های مصری با فتوشاپ دستکاری کرده بودند تا او را که پشت سر باراک اوباما حرکت می‌کرد پيشاپيش او قرار دهند. يعنی حکومتی که فکر حق دارد تا اين حد مردم را فريب دهد اکنون ببينيد در چه وضعيتی است که طبق خبری که امروز خواندم از حسنی مبارک در داخل بيمارستان بازجويی می‌کنند. اين باعث متوحش شدن سران کشور می‌شود. آقای مهدی محمدی (معاون سردبير کيهان) که از نظريه پردازان آقايان است حدود يک ماه پيش در مقاله‌ای ترس حکومت از جريان‌های ليبی را نشان داده بود و گفته بود که آمريکا با حمله به ليبی و يکسره کردن کار آن می‌خواست ضربه شستی به ايران نشان دهد. همه معنی اين حرف و وحشت‌زده بودن آقايان را از اين حرف می‌فهمند. البته الان مثلا عدم سرنگونی ليبی به آن‌ها اعتماد به نفس داده است.

پس چون اين وقايع باعث کاهش اعتماد به نفس و باعث سرخوردگی و نگرانی سران حکومت می‌شود به نفع مردم است. از طرف ديگر به مردم اميدواری می‌دهد که در کشورهايی که ديکتاتوری مطلق وجود داشته است می‌شود يک حکومت تا دندان مسلح را سرنگون کرد. از اين دو جهت من تاثير آن را بسيار مثبت می‌دانم و معتقدم که تاثير و تاثر متقابل وجود دارد. هم تحرکات مردم ايران بر منطقه اثر داشته است، چه تحرک انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و چه تحرکات بعدی و چه جنبش سبز و هم تحرکات آن‌ها بر روحيه مردم و البته سران کشور تاثير دارد.

 

خبرنگاران سبز: در پيام‌هايی که جناب کروبی هم منتشر کردند عکس آيت‌الله خمينی در صحنه بود و از طرفی هر دو بزرگوار موسوی و کروبی اشارات و اظهار علاقه‌هايی به آيت‌الله خمينی دارند – آنچه که به طعنه از قول آقای موسوی به نام «دوران طلايی» نام برده می‌شود. شما به اين کنايه‌ها و طعنه‌ها و انتقاد‌ها چه پاسخی داريد؟

-- من اين را به دو قسمت تقسيم می‌کنم. ترديدی نيست که آقای کروبی بيشتر و اقای موسوی کمتر، يک علقه شخصی به آيت‌الله خمينی داشتند. و اين بر می‌گردد به دوران مبارزه از سال ۴۰ و ۴۱ تا سال ۵۷. آقای کروبی تعريف می‌کرد که چگونه به صورت قاچاق و با سختی فراوان به نجف می‌رفته است تا آيت‌الله خمينی را ببيند. برای ايشان يک علقه شخصی پيش آمده است و بيرون کردن اين علقه کار ساده‌ای نيست. دوم اينکه، اقای کروبی به عنوان يک پير سياست، شرايط را نسبی می‌بيند. البته من با آن عبارت آقای موسوی موافق نبودم، ولی حتی اگر از دوران طلايی آيت‌الله خمينی هم هم صحبت می‌کنند، مقايسه می‌کنند با آن زمان که حداقل در حرف و سخن به آزادی‌های مردم اعتراف می‌شد. امروز که در حرف و سخن هم می‌گويند که کسی حق ندارد به رهبری انتقاد کند. همين اواخر در قضيه انتخابات مجلس سوم، شورای نگهبان می‌خواست انتخابات را باطل کند ولی ايشان مقاومت کرد. بعد ايشان وقتی ديد شورای نگهبان بيش از حد در بعضی مسايل دخالت می‌کند، برای باز کردن فضا شورای تشخيص مصلحت را معرفی کرد که بعدا شد مجمع تشخيص مصلحت.

البته در يک مقطعی روزنامه‌ها بسته شدند. ولی در حرف و سخن قائل به آزادی بودند. در نامه‌ای که به آقای خامنه‌ای نوشتند گفتند که ما نبايد هيچ‌گاه فکر کنيم که حق ما حق مطلق است. انتقاد و بالاتر از آن تخطئه موجب پيش‌رفت است. امروز در سخن هم اين حرف‌ها را نمی‌گويند. البته شايد کسانی بگويند که از ابتدا مبانی انتخابات در ايران صد در صد آزاد نبوده که  بنده هم موافقم. اما يقينا به نسبت دوره‌های بعد، انتخابات آزادتر بوده است. يعنی اينگونه نبود که هر کسی که آقای خامنه‌ای يا آقای جنتی نپسندد رد صلاحيت بشود. البته نسبت به بعضی گروه‌های ملی مذهبی اجحاف و ظلم شده است و من به سهم خود از اين بابت پوزش می‌خواهم. اما اگر به نسبی‌گرايی اعتقاد داشته باشيم، به نسبت آزادی انتخابات و تاکيد بر حق آزادی مردم در آن زمان خيلی بيشتر بود.

 

اما خيلی مفيد است که فضا را باز کنيم ولی بايد به صورت غير تحريک‌اميز و غير توهين آميز صورت بگيرد. دوران آيت‌الله خمينی هم نقد بشود ولی اگر فضای مناسبی فراهم بشود که در آن اهانت و توهين نباشد. کسی که در تشييع جنازه‌اش هم مورد احترام مردم بوده است تکذيب شدنی نيست. اشتباه هم داشته است چون انسان بوده است. اما اگر بگوييم همه از او متنفر بودند، حتما اين‌گونه نبوده چون تصاوير تشييع جنازه ايشان را مردم ديدند که تعداد مردم اگر از استقبال بيشتر نبود، کمتر هم نبود. به هر حال ايشان محبوبيتی داشته‌اند. به حرمت کسانی که ايشان را محترم می‌شمردند که بعضی شايد ديگر محترم هم ندارند در شرايطی عادلانه، منصفانه و مودبانه بنده حاضرم نکات مثبت و منفی دوران ايشان را با توجه به اطلاعاتی که دارم باز کنم. اما شرطش اين است که توقع اين نباشد که هر کسی شروع می‌کند از ابتدا ناسزاگويی کند و الا مزدور خمينی و خامنه‌ای شمرده شود. اگر اينطور نباشد اتفاقا به نفع آيت‌الله خمينی هم خواهد بود که تا وقتی که هنوز طرفدارانش حضور دارند عملکردش مورد نقد قرار بگيرد که اگر لازم است دفاع هم بکنند و نه در زمانی که هيچ کدام از طرفدارانش حضور نداشته باشند.

 

خبرنگاران سبز: موضع شخص شما نسبت به ولايت فقيه چيست؟ شما با "ولايت فقيه"، يا با ولايت "مطلقه" فقيه، و يا با "فردی" که الان ولی فقيه هست مشکل داريد؟ يعنی اگر آيت‌الله صانعی ولی فقيه‌ باشند مشکلی نداريد؟ شما در نوشته‌ای گفته‌ايد: « آيت اله خمينی، شيخ خزعلی را به خاطر اظهار نظر اتهام‌آميز  عليه يک سياستمدارجوان، به  شدت مورد اعتراض قرار داد در حالی که اتهام افکنی شيخ خزعلی در تريبون عمومی صورت نگرفته بود. اما امروز  ميراث‌دارِحکومتیِ آيت اله خمينی، ساعت‌ها پای روضه‌خوانی مداحانی می‌نشيند که کار هر روزه آنها  اتهام‌افکنی و فحاشی نسبت به خيل عظيمی از سياست‌مداران ومديران سی سال گذشته کشور است!»

-- من در آن نوشته (که گمانم در سالگرد ۲۲ بهمن سال گذشته نوشته بودم) مقايسه‌ای کرده‌ بودم که آيت‌الله خمينی چه وعده‌ی داده بودند و چه شد. چون ج.ا. و قانون اساسی آن با وعده‌های آيت‌الله خمينی شکل گرفت. من هفت ماه يا هشت ماه پيش در برنامه تفسير صدای آمريکا به صراحت در برنامه گفتم که آقايان کروبی و موسوی پاسخ بدهند که بدون توجه به مبانی نظری و استدلالی ولايت فقيه آيا می‌شود اختيار کشور را با توجه به تجربياتی که در دو-سه سال گذشته پيش آمده دست يک نفر داد، فرقی هم نمی‌کند که اين يک نفر آقای خاتمی باشد يا آقای خامنه‌ای، آقای موسوی اردبيلی باشد يا آقای صانعی، آقای رفسنجانی باشد يا آقای کروبی. من همين عبارات را بکار بردم.

 

من برای خود اهليت قائل نيستم که بخواهم در باره تئوری ولايت فقيه صحبت کنم چون مطالعه‌ام کافی نيست. مطالعاتی دارم ولی کسی بايد در باره تئوری اظهار نظر کند که مطالعات کاملی داشته باشد. حتی اگر اطلاعات کامل هم داشته باشد راه درست اين است که يک طرفدار ولايت فقيه تا در باره مبانی به گفت‌وگو بپردازيم. اما در باره عملکردها داستان فرق می‌کند. من به ولايت فقيهی که حدود دو سال پيش گفت که از تريبون عمومی فرياد بکشد که برخی خجالت نکشيدند که رييس جمهور محترم را به رمالی متهم کردند و امروز در برابر افشای وابستگی همين رييس جمهور به رمالی سکوت خفقان‌آور کرده است اعتقادی ندارم و با آن مشکل دارم. اين فقط به افراد مربوط نيست. حکومتی که، تکرار می‌کنم، رييس قوه قضاييه‌اش می‌گويد ما چيزی به نام نظارت بر رهبری نداريم، در اين حکومت اگر آقای کروبی هم بشود ولی فقيه، نهايتا با ده درصد تفاوت به همين عملکردها خواهيم رسيد.

وقتی فرد را دچار توهم بکنند که سخن او از صدر اسلام تاکنون سابقه نداشته است. وقتی مصباح يزدی هشتاد ساله بدون شرم می‌گويد که نعمت وجود آيت‌الله خامنه‌ای از مجموع وجود نعمات مادی دنيا بالاتر است. انسان‌ها هر چقدر هم که قوی باشند در اين زمينه ضعف دارند و بتدريج چنين چيزهايی را باور می‌کنند. بنابراين جايگاهی کسی حق انتقاد به آن نداشته باشد، اين جايگاه آبروی همان تئوری را هم خواهد برد.

 

خبرنگاران سبز: بنابراين شما ساختار را مفسده آور می‌دانيد؟

-- بنده می‌گويم هر کس در راس اين قدرت بنشيند دچار لغزش و خطا خواهد شد. که البته بستگی به روحيه و شخصيت افراد هم دارد. اگر کسی باشد که همچون آقای خامنه‌ای کينه‌جويی‌اش بيشتر باشد خطرناک‌تر خواهد بود. و اگر کسی باشد که مهربان‌تر باشد خطرش کمتر خواهد بود. اما نهايتا، اين يک نفر نيست که کشور را اداره می‌کند. اطرافيان او می‌توانند از طريق همان يک نفر بدترين مفاسد را انجام دهند. بنابراين بايد جايگاهی که اختيارات مطلق دارد را نپذيريم. تکرار می‌کنم من از نظر تئوری برای خودم اهليت اظهار نظر در اين زمينه قائل نيستم، اگر هم باشم انفرادی صحبت نخواهم کرد. بايد يک طرفدار ولايت فقيه هم باشد تا بحث کلامی و استدلالی کنيم. اما در باره عملکرد‌ها به راحتی صحبت می‌کنم.

 

خبرنگاران سبز: آقای واحدی شما برای اينکه تحرک و پويايی بيشتری (آنچه که مورد توقع مردم است) به جنبش اعتراضی مردم باز گردد و ديده هم بشود چه توصيه‌ای می‌کنيد. چه چيزی بايد افزوده شود تا احساس نشاط در بدنه جنبش بيشتر شود؟

-- کم هزينه‌ترين و سهل‌الوصول‌ترين را همين کار شما می‌دانم که مردم بتوانند به راحتی مواضعشان را بيان کنند. برخی از مردم نگرانی دارند که خوب بعد از اين چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گيريم که اين آقايان را از قدرت پايين کشيديم، آيا حاکمان بعدی شبيه اين‌ها خواهند شد؟ اين نگرانی بحقی است. به نظرم به جای تعجيل (که مثلا مثل مصر چهل روزه حکومت را سرنگون کنيم) بهتر است که مردم راحت بتوانند افراد را شناسی کنند و مرامشان را بشناسند. فراموش نکنيم که يکی از ضربه‌هايی که به ما وارد آمد به علت سرعت پيروزی انقلاب سال ۵۷ بود. مردم بدون اين‌که فرصتی داشته باشند، در انتخاب و انتصاب افراد تا حدود زيادی از  کاريزمای آيت‌الله خمينی تاثير گرفتند و دچار مسايل احساسی شدند. نگذاريم که اين دوباره تکرار شود. راهش نيز همين کاری است که شما می‌کنيد: افراد را وادار کنيد مجامله و رودربايستی را کنار بگذارند؛ حرف‌هايشان را بگويند و اگر خطايی کرده‌اند پوزش بخواهند و اگر استدلالی برای توجيه خطايشان دارند ارائه بدهند. اين مردم را تا حدودی اميدوار می‌کند که فردای بهتری در انتظارشان است، و نه يک فردای مبهم و غير قابل پيش‌بينی.

 

خبرنگاران سبز: اگر خود شما سخنی در نظر داريد که با خوانندگان ما در ميان بگذاريد بفرماييد.

-- مخاطبم اينجا هم طرفداران نظام هست و هم مخالفين نظام، هم کسانی که در ميانه هستند و هم کسانی که قائل به اصلاح هستند: تجربه چند ماه گذشته نشان داده است که همه ما اشتباه می‌کنيم. ببينيد آقای خامنه‌ای که در روز انتخابات دوم خرداد گفت که هيچ کس برای من هاشمی رفسنجانی نمی‌شود و در سال ۸۸ گفت مواضع من به احمدی‌نژاد نزديک‌تر است، امروز می‌بينم که با اين‌ها چگونه برخورد می‌کند. اين را برای طرفداران آيت‌الله خامنه‌ای می‌گويم. و به طيف گسترده مخالفين می‌‌گويم که در نوع شناخت از همديگر و قضاوت نسبت به همديگر دچار اشتباه می‌شويم. که البته جزيياتش بايد مطرح شود. اين‌که يک‌ديگر را سبزاللهی يا شاه‌اللهی بناميم نشان داد که ما در شناخت هم اشتباهاتی داريم و می‌شود در عين داشتن اختلاف به راه‌های بهتری رسيد. برداشت من از شرايط يک‌سال اخير اين است که همه بايد بپذيريم که تا رسيدن به انسان کامل يا سياستمدار کامل فاصله زيادی داريم. پس بهتر است در هر موضع‌گيری‌ و قضاوتی که نسبت به افراد می‌کنيم، فرض اشتباه بودن را بپذيريم و از مطلق‌گرايی که بليه‌ی اصلی امروز کشور و بليه سال‌های گذشته کشور است درس بگيريم و سعی کنيم همديگر را تحمل کنيم. هر کس هم ضمن پذيرش خطای خود چنان رفتار نکند که اگر روزی کسی خطايی کرد ناچار باشد بر همان خطا پايدار بماند مبادا اينکه طرف مقابل هم او را نپذيرد.

خبرنگاران سبز: بسيار سپاسگذاريم که در اين گفت‌وگو شرکت کرديد و پاسخ‌هايتان را صريح و بی‌پرده مطرح کرديد.


--
بیست و پنجم اردی بهشت؛ روز اعتراض سراسری دانشجویان
همگی مهیای خرداد پر حادثه شویم

سبز مي مانيم، تا هميشه