يادداشت شديدالحن سايت کلمه:
جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله
کلمه- داریوش محمدی: «دروغ» که به «بار» بنشیند، «انحراف» آغاز میشود. «متولیان امر»، از فرط «ناتوانی» در اداره کشور و «حسادت» بیاندازه به مدیران طراز اول، در میان عده ای بی کفایت محصور شدهاند. مدعیان اصول، سالهاست هم پیاله رمالان و جنگیراناند و به دام بدمستی آنان گرفتار امدهاند. «جریان انحرافی»، اسم رمز «این گرفتاری و آن ناتوانی» است.
جریان انحرافی، تازهترین نسخهٔ یک «انحراف ۲۰ ساله» است – و مگر میر حسین از این انحراف ۲۰ ساله نگفته بود؟ -. «قدرت مطلقه» در ۲۰ سال اخیر هر بار که به بحران میرسد و فاجعهای میآفریند، با قربانی کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگی ذاتیاش» را مثلاً! تطهیر میکند. روزی به نام سعید امامی به نظافت خویش میکوشد، باری به نام کهریزک و مرتضوی تجاوزش را پنهان میکند و امروز هم به نام رمالی و مشایی، دولت نامحمودش را محدود میکند و اصیلترین باورهای مردم را معرکهٔ قدرت میسازد تا دین و آئینمان مضحکهٔ خاص و عام شود!
هیچ چیز تازه نیست! قصهٔ میدان داری اجنه بر عرصهٔ مدیریت کشور، «رمز شکستن یک سکوت ۲۰ ساله» است و تکرار حکایت «سگهای گشاده و سنگهای بسته» است که «میرمـان» گفته بود. دعوای اجنه بر سر انتخابات آتی، «تعبیر خواب بامدادی شیخ» است و رویای قدرت آقازاده هاست و جاری شدن سیل خرافه و «به گل نشستن» کشتی نظام، اثبات ماجرای مشهور «بیل و پیل» است که «هاشمی نوشته بود».
معلوم نیست «مصباح» هدایتشان! چرا در میان خیل سوالهای بیجواب «خاموش» نشسته است و نظریهپرداز حکومت اسلامی و تئورسین «فرقه مطلقیه» نمیگوید که قدرت خدای گونه و مطلقیه چگونه مسحور اجنهٔ شیطان شده است؟
جهلشان مرکب است، که اگر نبود میدانستند تکرار سخنان رهبران جنبش، دست کم اقرار به یک اشتباه ۲ ساله است! جهلشان مرکب است که اگر نبود میدانستند انکار آمارهای دولت پس از ۶ سال نهایت بیهنری است حتی اگر نامشان به هنر آراسته باشد! جهلشان مرکب است که اگر نبود میدیدند که چگونه فاسدترین مردمان بر اریکهٔ قدرتاند و بهترین فرزندان کشور در زندان محصورند. جهلشان مرکب است که اگر نبود مرز شجاعت و شقاوت را، میدیدند و به شجاعت نداشتهٔ دولتمردان نمینازیدند و «نزدیکیشان را با آنان جار نمیزدند» و «دروغ را از راست» میشناختند. راستی که «جهل مرکب، بر بصیرتشان غبطه میخورد!»
مدعیان اصول، این بار «نمیتوانند» فتیلهٔ دعوا و اختلاف بر سر قدرت را «پایین» بکشند، بناچار صدایشان را «بلند» کردهاند. صدایشان را بلند کردهاند که «گوششان سنگین» است؛ که اگر نبود میدانستند ماجرای رمالی و کف بینی دولتمردان داستانی است که بر هر سر بازاری هست. شاید هم مستی زدگان قدرت خود را به کری زده بودند که نتوانستند در حساسترین روزهای تاریخ کشور، از حمایت نامحمودشان دست بکشند و همچون مردم پیام میرحسین را لبیک بگویند که میگفت «من آمدهام، چون روندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود را نگران کننده یافتم. آمده ام تا کرامت انسان ها را پاس بدارم. آمده ام تا از حق مردم دفاع کنم و حامی گردش آزادانه و شفاف اطلاعات برای مردم، این ولی نعمت دولت ها، باشم».
متولیان امور و مدعیان اصول، اهل کرامات شدهاند! زهر رمالی را چشیده و چشم بسته غیب میگویند و مسئولیت خویش را فراموش کردهاند. فراموش کردهاند که در طلاییترین سالهای درآمد کشور، «خزانه» را صرف «خرافه» کردهاند و در بهترین سالها درآمدهای نفتی را به شیاطین سپردهاند تا موجودی حساب ذخیره ارزی را فقط اجنه بدانند!. فراموش کردهاند که کارشناسان و دلسوزان این مرز و بوم را یا زندانی کردند یا بازنشسته تا امروز که خودشان از دایره بیرون رانده شده اند یاد مدیریت فاجعه بار بر کشور بیافتند. فراموش کرده اند روزی را که فرزند انقلاب اسلامی میرحسین موسوی توهم مدیران و انحراف دولتیان و ریاست ریاکاران و کلاهبرداران بر سرنوشت مملکت و نظام را فریاد می زد. فراموش کرده اند هر صدای منتقدی را با داغ و درفش خاموش کردند تا کسی را که می پنداشتند بله قربان گوی آنهاست حفظ کنند.
افسوس! متولیان امر، باز هم به جای آنکه به انحراف در جمهوریت و اسلامیت نظام بپردازند و به قانون اساسی بازگردند و به دامان فرزندان ملت پناه ببرند، به بازیچهای و دروغی به نام جریان انحرافی مشغولاند.
--
سبز مي مانيم، تا هميشه
همراه شو عزیز